شناسهٔ خبر: 51036 - سرویس مجلس
نسخه قابل چاپ منبع: فارس

مسعود میرکاظمی :

۶۰ درصد یارانه‌ به بنگاه‌ها می‌رود/ وابستگی روزافزون بودجه به نفت/ داریم خلق پول می‌کنیم

میرکاظمی رئیس کمیسیون انرژی مجلس با بیان اینکه استقلال و آزادی کشور در پناه سیاست‌های اقتصاد مقاومتی حفظ می‌شود، گفت: اقتصاد مقاومتی یعنی در هر شرایطی باید رشد پایدار اقتصادی در کشور داشته باشیم و این شاخص تمایز اقتصاد مقاومتی از اقتصاد ریاضتی است.

به گزارش نماینده به نقل از فارس بندهای ۱۳، ۱۴ و ۱۵ از سیاست‌های ابلاغی مقام معظم رهبری در حوزه اقتصاد مقاومتی مستقیما به حوزه انرژی و نفت و گاز اختصاص یافته و مختصات اقتصاد مقاومتی در این حوزه‌ها را تبیین کرده است.

برای یافتن راهکارهای تحقق سیاست‌های اقتصاد مقاومتی در اقتصاد ملی و به خصوص در حوزه انرژی با رئیس کمیسیون انرژی مجلس به گفت‌وگو نشستیم.

میرکاظمی تجربه تصدی دو وزارتخانه بازرگانی و نفت را در کارنامه دارد و پیش از آن ریاست هیات مدیره و مدیر عامل سازمان اتکا وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح، ریاست مرکز مطالعات و پژوهشهای لجستیکی، ریاست مرکز مطالعات و پژوهش‌های بنیادی و ریاست دانشگاه شاهد را بر عهده داشته است.

وی مدرک کارشناسی مهندسی صنایع را از دانشگاه علم و صنعت در سال ۱۳۶۵، مدرک کارشناسی ارشد مهندسی صنایع را از دانشگاه علم و صنعت در سال ۱۳۶۸ و مدرک دکترای مهندسی صنایع را نیز از دانشگاه تربیت مدرس در سال ۱۳۷۶ اخذ کرده است.

وزیر اسبق نفت در عین اینکه معتقد است اقتصاد مقاومتی تنها چاره کشور برای برون رفت از وضعیت فعلی اقتصاد داخلی و بین‌المللی است،می‌گوید بدون تغییر اساسی در راهبردها، سیاست‌های ابلاغی اقتصاد مقاومتی به سرنوشت دیگر سیاست‌های ابلاغی دچار شده و در عمل رنگ تحقق و تاثیر در اقتصاد ملی را نخواهد دید.

متن این گفت‌وگوی مشروح  با سید مسعود میرکاظمی پیش روی شماست.

*اقتصاد مقاومتی نباید به سرنوشت دیگر سیاست‌های ابلاغی دچار شود

*اصل ۴۴ تبدیل به ابزار ترمیم بودجه شد

*۳۰۰ هزار میلیارد تومان یارانه در ایران پرداخت می‌شود

*۶۰ درصد یارانه‌ها به بنگاه‌ها می‌رود

*چرا نمی‌توانیم با کشورهایی که یارانه نمی‌دهند و مالیات کلان می‌گیرند رقابت کنیم؟

به عنوان اولین سؤال با توجه به تجربه اجرایی شما در دولت چه الزاماتی برای تحقق اقتصاد مقاومتی باید در نظر گرفته شود؟

میرکاظمی: مقام معظم رهبری در حوزه‌های مختلف سیاست‌هایی را ابلاغ کرده‌اند. عملکرد اجرایی در این حوزه‌ها هم قابل ارزیابی است. یک موضوع اساسی که در مجلس دنبال می‌شود و در جمع رؤسای کمیسیون‌ها هم مطرح و از مرکز پژوهش‌های مجلس خواسته شد درباره آن کار کند آن است که علت عدم موفقیت کامل سیاست‌های ابلاغی قبلی در حوزه‌های مختلف چه بوده است. ما نگران هستیم بحث اقتصاد مقاومتی هم به سرنوشت برخی از دیگر سیاست‌های ابلاغی مقام معظم رهبری دچار شود.

به عنوان مثال در سیاست‌های کلی اصل ۴۴ قرار بود به اقتصاد شتاب دهیم، بهره‌وری و حضور مردم در اقتصاد پررنگ شود و کاهش تصدی‌گری دولت به معنای واقعی اتفاق بیفتد. اما متاسفانه این سیاست‌ها تبدیل شد به ابزار ترمیم بودجه.

اگر شما بررسی کنید که سیاست‌ها و اهداف صدر سیاست‌های اصل ۴۴ محقق شده است یا نه می‌توانم به صراحت به شما بگویم نه، این سیاست‌ها به گونه‌ای که مد نظر مقام معظم رهبری بود محقق نشده است.

یا در موضوع حمایت از تولید کشور ما منابع سرشاری دارد، میزان یارانه‌ای که الان پرداخت می‌شود بیش از ۳۰۰ هزار میلیارد تومان است. طبق‌ ترازنامه انرژی ۶۰ درصد از این یارانه وارد بنگاه‌ها می‌شود و ۴۰ درصد در خانوارها مصرف می‌شود.

در مقایسه با سایر کشورها هزینه کارگر نیز در ایران پایین است. مالیاتی که اخذ می‌شود نیز نسبت به GDP ایران پایین است و نحوه اخذ آن از حوزه‌های مختلف نیز باید تحلیل شود. میزان یارانه‌ای که پرداخت می‌‌شود بیش از ۱۱۰ میلیارد دلار ارزش دارد.

حال سئوال اساسی این است که چرا ما باید کالایی را تولید کنیم که با تعرفه ۷۰ یا ۸۰ درصد برای کالاهای مصرفی‌ قابلیت رقابت با تولیدات مشابه خارجی داشته باشد.

کشورهایی که این یارانه را نمی‌دهند، حتی از فروش انرژی مالیات می‌گیرند دستمزد بالاتری می‌پردازند و مواد اولیه از کشورهای دیگر وارد می‌کنند چگونه تولیدی انجام می‌دهند که تولید ما را به خطر می‌اندازد؟ چرا نتوانستیم به گونه‌ای از تولید حمایت کنیم که چنین اتفاقی نیفتد؟

در شرایط فعلی از یک طرف تولید کننده و بنگاه‌دار راضی نیست و از طرف دیگر مردم راضی نیستند. از یک طرف دیگر هم مرتب حمایت از تولید را مطرح می‌کنیم.

مثال‌های مشابه فراوانی می‌توان مطرح کرد که لزوم تغییر اساسی در دیدگاه‌ها را نشان می‌دهد.

سیاست‌های اقتصاد مقاومتی در سرنوشت کشور یک موضوع بسیار مهم است. یعنی یا ما می‌توانیم استقلال و آزادی کشور را در پناه این سیاست‌ها حفظ کنیم یا اینکه به دلیل مشکلات اقتصادی از بعضی اصولمان تخطی می‌کنیم.

اگر بخواهیم در اجرای این سیاست‌ها موفق شویم باید به این سئوالات جواب بدهیم که علت عدم تحقق اهداف سیاست‌های ابلاغی قبلی چه بوده است و چگونه این سیاست‌های بسیار مهم و تعیین کننده به سرنوشت سیاست‌های ابلاغی قبلی دچار نشود.

در شرایط فعلی که وضعیت بین‌الملل و مذاکرات را مشاهده می‌کنیم توجه به این سیاست‌ها بسیار مهم است.

پس مساله اول ما این است که چه کنیم که این سیاست‌ها به سرنوشت سیاست‌های قبلی دچار نشود. یعنی همه حرف آن را بزنند اما در عمل اتفاقات دیگری بیفتد. این را می‌توان به عنوان الزام دیگر مطرح کرد.

*در اقتصاد مقاومتی بعد نظارتی مجلس از بعد قانون‌گذاری آن مهم‌تر است

*اجرای اقتصاد مقاومتی از برنامه پنجم دشوارتر و سنگین‌تر است

*اقتصاد مقاومتی عرصه جنگ اراده‌ها است

مطلبی که در این مورد مطرح است آن است که این سیاست‌ها کلان هستند و تبدیل به برنامه و قانون نمی‌شوند. الان روسای هر سه قوه پیام داده‌اند. مصاحبه‌ها و اظهارات زیادی هم انجام خواهد شد اما در عمل مشکلی که شما گفتید وجود دارد. این سیاست‌ها نیازمند قانون از طرف مجلس نیست؟

میرکاظمی: ببینید قانون به اندازه کافی وجود دارد. مثلاً در سیاست‌های حمایت از تولید ما واقعاً نقص قانونی نداریم. حتی در بسیاری از کمیسیون‌ها بررسی اولیه انجام دادند و دیدند در مورد این سیاست‌ها قانون وجود دارد و ممکن است در جایی نیاز به پالایش یا قانون زدایی وجود داشته باشد. این موضوع در حال بررسی است ولی نکته مهم تغییر دیدگاه‌ها و نیاز به سنت شکنی است.

سیاست‌های اقتصاد مقاومتی چقدر با قانون برنامه پنجم هماهنگی دارد؟

میرکاظمی: این سیاست‌ها کامل شده همان قانون برنامه هستند.

مثلاً در قانون برنامه آمده است که در پایان برنامه وابستگی بودجه جاری به نفت قطع شود. شما همین مطلب را در سیاست‌های اقتصاد مقاومتی می‌بینید اما کلمه جاری را ندارد. یعنی کل بودجه باید از نفت جدا شود که این تکلیف سخت‌تری از قانون برنامه است. این کار سنگین نیاز به عزم و کار بسیار جدی دارد تا هم ‌تراز ارزی و هم ‌تراز ریالی بدون وابستگی به نفت بسته شود.

در این سیاست‌ها آمده است کم کردن وابستگی به دلیل افزایش دادن قدرت صندوق توسعه ملی انجام می‌شود. یعنی پول نباید جای دیگری برود و باید در سرمایه‌گذاری‌های در اختیار بخش غیر دولتی قرار بگیرد. این سیاست‌ها مکمل و تکمیل کننده دیگر سیاست‌ها است و اجرای آنها به کار جهادی نیاز دارد.

اینکه همه تعریف کنیم و عملاً اتفاقی نیفتد بزرگترین ضربه‌ای است که به این سیاست‌ها وارد می‌شود.

ما در کمیسیون انرژی کار روی این سیاست‌ها را شروع کرده‌ایم. مرکز پژوهش‌ها وارد شده است و جلسات روسای کمیسیون‌ها در این‌باره برگزار می‌شود.

اما در اقتصاد مقاومتی آنچه که حرف اول را می‌زند بحث اراده‌ها است . باور، عزم جدی و اراده قوی هر سختی را تسهیل می‌کند و خستگی‌ناپذیری را برای کارهای بزرگ به هرحال دارد . مقام معظم رهبری در سال ۸۹ برای اولین بار این مساله را مطرح کردند. در آن زمان اتفاق خاصی نیفتاده بود. در سال‌های بعد از آن ایشان مرتب تاکید کردند. در ماه‌های اخیر هم تذکرات زیادی درباره ضرورت توجه به اقتصاد مقاومتی داشتند و در جلسات با مسئولین و نخبگان روی این مساله تاکید کرده‌اند.

الان تکلیف برای مسئولین سه قوه کاملاً روشن است و باید در این راستا حرکت کنند. مسأله مهم و اساسی این است که افراد بپذیرند چاره‌ای جز این نداریم.

اگر نگاهشان به جای دیگری باشد با این سیاست‌ها نیز مانند دیگر سیاست‌ها صرفا جهت رفع تکلیف برخورد خواهد شد و با توجه به اینکه می‌دانند مردم از انها نتیجه سیاست‌ها را طلب خواهند کرد در مجامع عمومی درباره این سیاست‌ها صحبت خواهند کرد اما همان روش‌های سنتی نخ‌نما ادامه پیدا می‌کند که قطعاً جواب نمی‌دهد.

مجلس هم باید بعد نظارتی خود را تقویت کند و ببیند در چه مواردی این سیاست‌ها اجرا شده یا در چه مواردی اجرا نشده‌اند.

اتخاذ راهکارهای نظارتی از طرف مجلس بسیار ضروری‌تر از تغییر قوانین است. ما به اندازه کافی قانون داریم اما نظارت، هدایت و کنتزل بحث‌هایی است که نیاز به مدل و الگو دارد تا بتوانیم در چارچوب آن عمل کنیم و هرجایی احساس کردیم سرنوشت این سیاست‌ها به سمت سرنوشت سیاست‌های قبلی می‌رود بتوانیم آن را برگردانیم تا نتایج مطلوب حاصل شود.

انصافاً چاره‌ای جز اجرای این سیاست‌ها برای برون رفت از وضعیت فعلی داخلی و بین‌المللی نداریم.

*شاخص تمایز اقتصاد مقاومتی از اقتصاد ریاضتی

*در جنگ و صلح و تحریم و غیر تحریم همواره تورم داشته‌ایم

*صنایع ترکیه علیرغم مالیات صد در صدی انرژی با ما رقابت می‌کنند

*مقایسه دو رویکرد جایگزینی واردات و توسعه صادرات در کشورهای جهان

مقام معظم رهبری جزئیات شاخص‌های اقتصاد مقاومتی در حوزه‌های مختلف را درقالب این سیاست‌ها ابلاغ کرده‌اند. به نظر شما روح حاکم بر این سیاست‌ها چیست؟

میرکاظمی: براساس سیاست‌های ابلاغی مقام معظم رهبری درباره اقتصاد مقاومتی علاوه بر تکیه به توان داخلی و تقویت آن، نباید به هیچ وجه تحت هیچ شرایط چه بحران‌ها و فشارهای‌ بین‌المللی چه مشکلات داخلی نباید رشد و شکوفایی اقتصادی را از دست بدهیم.

این نکته مهمی است که کاملاً اقتصاد مقاومتی را از اقتصاد ریاضتی و امثال آن جدا می‌کند. یعنی در هر شرایطی باید رشد پایدار اقتصاد کشور را داشته باشیم.

اگر شما شاخص‌های کلان مانند رشد اقتصادی را ببینید جایی این رشد به ۸ درصد رسیده جایی منفی شده جایی یک یا دو درصد شده است. اگر روند این مساله را ترسیم کنید اصلاً معنی‌دار نیست. این نشان دهنده بیماری اقتصاد کشور ما است. یا اگر نرخ بیکاری را ببینید آنچه در برنامه‌ها آمده با آنچه واقعاً اتفاق افتاده قابل مقایسه نیست یا درباره بهره‌وری در قانون برنامه آمده که از ۸ درصد رشد اقتصادی ۲.۵ درصد آن باید مربوط به بهره‌وری باشد،اما آیا این مساله در عمل اتفاق افتاد؟

این نشان می‌دهد ما نیاز به بازنگری اقتصاد داریم تا ساختار‌های اقتصادی و مشکلات ناشی از آنها اصلاح شود.

مثلاً درباره تورم ببینید بعضی‌ها آن را ناشی از تحریم می‌دانند . قبلاً می‌گفتند ناشی از سوء مدیریت بوده است امروز می‌گویند ناشی از تحریم است اما در ۳۵ سال گذشته هر زمان قیمت نفت بالا رفته ما تورم داشته‌ایم. قیمت نفت پایین آمده باز هم تورم دو رقمی داشته‌ایم. در جنگ تورم داشته‌ایم در صلح تورم داشته‌ایم. تحریم جدی بوده تورم داشته‌ایم، تحریم جدی نبوده تورم داشته‌ایم.

این نشان می‌دهد تورم ناشی از یک مشکل ساختاری است که باید با بازنگری جدی اصلاح شود.

مطمئناً با منابع سرشار کشور در حوزه‌های صنعت، معدن انرژی، تجارت، موقعیت سوق‌الجیشی، نیروی انسانی تحصیلکرده نیازی نیست خیلی متوجه دیگران باشیم و آدرس‌های غلط اقتصادی بدهیم. سیاست‌های اقتصاد مقاومتی می‌گوید باید به خودمان باز گردیم و به گونه‌ای رفتار کنیم که با افزایش توان و هم‌افزایی منابع سخت افزاری و نرم افزاری داخلی بتوانیم بگونه‌ای حرکت کنیم که در هر شرایطی رشد و شکوفایی کشور حفظ شود.

مقام معظم رهبری ۳ سال است این مساله را مطرح می‌کنند و امروز هم که سیاست‌های آن ابلاغ شد مسأله روشن است.

پس در دو بخش باید این مسأله را جمع‌بندی کرد. یکی اینکه واکاوی کنیم که این سیاست‌ها درست عملیاتی شود و به سرنوشت سیاست های قبلی دچار نشود.

دوم اینکه چه شرایطی را فراهم کنیم که این سیاست‌ها اجرایی شود تا مشکلات کشور بطرف شود.

مقام معظم رهبری هر بار وارد مساله شده‌اند شاخص‌ها را به صورت ریز‌تر بیان کرده‌اند،چنانکه در بحث اقتصاد مقاومتی جزء به جزء وارده شده‌اند. تصور نمی‌کنید که الان لازم است شاخص‌های دقیق و نقشه راه مشخصی برای عملیاتی شدن این سیاست‌ها استخراج و تدوین شود؟ تا این شاخص‌های دقیق و تعیین شده تبدیل به مبنای مطالبات از دولت و دیگر دستگاه‌ها شود و مردم بدانند که با انجام چه فعالیتی چه نتیجه‌ای حاصل خواهد شد؟

میرکاظمی: درست است. یعنی ما نباید به معلول‌ها بپردازیم و باید به ریشه‌ها برسیم.

قطعاً برای یک حرکت پایدار و مستدام باید تولید را حمایت کنیم اما سئوال این است که حمایت از تولید چگونه باید باشد؟ کشورهای دیگر چه کرده‌اند؟ آیا در این مورد به علت‌ها پرداخته‌ایم.

برخی کشورهای از همین نفت‌ ما مالیات می‌گیرند و کشور شان را اداره می کنند و کالایشان را به کشور ما صادر می‌کنند و ما از ورود کالای این کشورها نگرانیم.

مثلاً ترکیه روی انرژی صد در صد مالیات می‌گیرد و در عین حال ما نگران تولیدات این کشور هستیم. چرا این اتفاق می‌افتد؟ چین چه می‌کند؟ چین مواد اولیه و انرژی را از ما می‌برد و تولیداتی انجام می‌دهد که قیمت تمام شده آنها قابل مقایسه با قیمت تمام شده تولیدات داخلی نیست.

اشکال کار ما کجا است؟ دیدن مطالعات بین‌المللی هم مفید است. در مورد همین مساله صندوق بین‌المللی پول دو دسته از کشورها را مطالعه کرده است.

یک دسته کشورهایی که مانند ایران حمایت‌های مستقیم را در دستور کار قرار داده‌اند مثلاً برای وارد کردن فن‌اوری ارز ارزان داده‌اند. مالیات کمتر گرفته‌اند. یارانه‌هایی مانند یارانه انرژی داده‌اند.

یک گروه دیگر از کشورها این گونه حمایت‌ها را انجام نداده‌اند. مالیات خوبی هم گرفته‌اند، اما در مقابل فضای کسب و کار را راحت کرده‌اند و به تولید کننده گفته‌اند ما دغدغه‌های تولید را کم می‌کنیم تو هم با کاهش قیمت تمام شده و بالا بردن کیفیت تولید رقابتی انجام بده.

بعد از مدتی این دو گروه از کشورها را با هم مقایسه کرده‌اند دیده‌اند گروهی که مانند ایران حمایت مستقیم داشته‌اند به تدریج با کاهش رشد اقتصادی مواجه شده‌اند. حتی اگر صادر کننده محصولات کشاورزی بوده‌اند وارد کننده شدند. به صنایع مونتاژ رسیدند. قدرت رقابت را از دست داده و کم کم واردات آنها افزایش یافته است..

بالعکس کشورهایی که فضا را رقابتی کرده‌اند، تلاش را از شرکت‌ها نگرفته‌اند اما مسیر را هموار کرده‌اند با رشد روز افزون مواجه بوده‌اند.

مثال‌این ماجرا مانند کسی است وزنه بسیار سنگینی را روی پشت او بگذاریم و دائماً به او آب میوه بدهیم و بگوییم این قله را فتح کند. خوب طبعاً اگر آب میوه به او ندهیم اما بار او را سبک کنیم بسیار سریع‌تر به قله خواهد رسید.

*علیرغم نقدینگی بالا و رشد اقتصادی پایین هنوز هم برای تولید پول نیست

*چرا نمی توانیم با کشورهای مسلمان تجارت کنیم؟

*به جای تصمیمات جزئی و بخشی شرایط حاکم بر بنگاه باید تغییر کند

*تغییر استراتژی کره و ترکیه در دهه‌های ۶۰ و ۸۰ میلادی

*اگر استراژی تغییر نکند دائم باید برای تولید روضه بخوانیم

چه باید کرد؟

میرکاظمی: ما باید بالاخره درباره این مساله تصمیم‌گیری کنیم. تا کی این شیوه را ادامه خواهیم داد؟

امروز در کشور ما رکود است، اما در کشوری که درگیر رکود است، در هر کوچه پس کوچه‌ای یک بانک و موسسه مالی اعتباری روئیده است. این مساله نشان می‌دهد ما فضا را رقابتی نکرده‌ایم. آیا الان فضا برای گرفتن پول رقابتی است؟ اگر مراجعه کنید می‌گویند پول نیست. حجم نقدینگی بالا و رشد اقتصادی پایین و باز هم پول نیست.

تا جواب این سئوالات را ندهیم مشکل حل نمی‌شود حالا مرتب قانون بگذاریم که این قدر تسهیلات بدهیم. نرخ را کم کنیم، از اینجا بدهیم. اینها مساله را حل نمی‌کند. فضایی درست کرده‌ایم که هزینه زیادی به دولت‌ها تحمیل می‌کند و مشکلی هم حل نمی‌شود.

همین الان می‌گویند اگر یارانه انرژی را برداریم همه چیز به هم میریزد. چرا باید این اتفاق بیفتد؟ چرا ما باید اولین کشور دنیا در تعرفه‌های بالا باشیم. ما حتی در ارتباط اقتصادی کشورهای مسلمان هم به دلیل همین تعرفه‌های بالا مشکل داریم. در صورتی که ایران باید پیشتاز توسعه روابط تجاری با کشورهای مسلمان باشد. آنها در سازمان تجارت جهانی با تعرفه صفر با دنیا کار می‌کنند و ما نمی‌توانیم به آنها نزدیک شویم. چرا اینطور است؟

اتفاقاً در بنگاه‌های اقتصادی افراد خوش فکری داریم ولی سیاست‌هایی که در گذشته و به صورت طولانی مدت به کار گرفته‌ایم به بازنگری نیاز دارد.

می‌خواهم بگویم قبل از بازگشت به قوانین و مقررات و دستورالعمل‌ها، باید راهبردها و سیاست‌ها را بازنگری کنیم.

بعضی کشورها راهبرد توسعه صادرات را به عنوان راهبرد اصلی برگزیده‌اند و بعضی نیز راهبرد جایگزینی واردات را برگزیده‌اند و گفته تولید می‌کنیم تا دیگر نیاید اما برعکس بیشتر آمده است. نگاهشان این نبوده که بگونه‌ای تولید کنند که وارد بازار رقیب شوند. این دو نگاه متفاوت است. هرجا ما انفعالی بازی کرده‌ایم باخته‌ایم.

اگر بخواهیم موفق شویم باید بعضی نگاه‌ها را براساس این سیاست‌ها تغییر دهیم. سیاست‌های ابلاغی هم کاملاً مترقی هستند و همه این موارد در آنها وجود دارد.

اگر این سیاست‌ها را در همان مسیر قبلی دنبال کنیم مشکلی را حل نمی‌کند. به طور مثال اگر برای حمایت از تولید به طور سنتی دوباره صرفا تعرفه را بالا ببریم بازهم در آینده ضرر آن متوجه مردم می‌شود و جواب نخواهد داد.

باید محیط کسب و کار  را روان کنیم. نمی‌شود در کشوری رکود باشد و افراد برای گرفتن وام چنین هزینه‌های کلانی پرداخت کنند. توسعه فضای رقابتی یعنی برگرداندن تلاش و تفکر به بنگاه‌ها برای رقابت.

نباید وارد مسائل ریز و جزئی شد و برای یک صنعت کوچک تصمیم گرفت. شرایط حاکم بر بنگاه را باید عوض کنیم. اگر دولت و قانون گذار در سطح کلان اقدام به اصلاح دیدگاه کنند و تجربه سایر کشورها را با توجه به مقتضیات کشور بومی کنند می‌توانیم به سرعت حرکت کنیم.

کره در سال ۱۹۶۵ تغییر استراتژی داد. ترکیه ۱۹۸۵ روش خود را تغییر داد. ما براساس همان روش‌های قدیمی عمل می‌کنیم و می‌پرسیم چرا درست نمی‌شود . خوب درست نخواهد شد. تا زمانی که دیدگاه را اصلاح نکنیم به نتیجه نمی‌رسیم.

برای این تغییر استراتژی چه موضوعاتی باید مورد توجه قرار بگیرد؟

میرکاظمی: در هر کدام از حوزه‌ها شاخص‌هایی وجود دارد. مثلاً بهبود فضای کسب و کار در همه جای جهان مورد سنجش قرار می‌گیرد. مرکز پژوهش‌های مجلس این شاخص‌ها را بررسی می‌کند. به آمار خارجی که ممکن است به دلایل مختلف اشتباه اعلام شود استناد نمی‌کنم،اما با رفتن به سمت فضای رقابتی برای تولید، استخراج شاخص‌های آن هم کار پیچیده‌ای نیست.

در حوزه‌های مختلف می‌توانیم شاخص‌های بومی را استخراج و به اجرای آنها نظارت کنیم تا به سمت ارائه یک نظام بهبود مستمر حرکت کنیم. آن موقع جواب می‌گیریم. اما اگر بخواهیم همین شرایط فعلی را ادامه دهیم قطعاً جواب نمی‌گیریم و باید دائماً روضه بخوانیم.

در همه جای دنیا از کشاورزی مستقیماً حمایت می‌شود. ما این کار را نمی‌کنیم. تنها چیزی که در سازمان تجارت جهانی روی آن اجماع نشد حذف یارانه‌های کشاورزی بود. اروپایی‌ها به شدت مخالفت کردند. این نشان می‌دهد مسأله مهم است، اما ما همه جا یارانه می‌دهیم جز همین مورد. اگر این سیاست‌های اساسی را اصلاح کردیم می‌توانیم سراغ اصلاح قوانین و مقررات و روش‌ها و دستورالعمل‌ها برویم.

چقدر برای این تغییر استراتژی اراده در دولت و مجلس وجود دارد؟ به خصوص در مجلس با توجه به اینکه در بعدهای نظارتی حساسیت ایجاد می‌شود نه انگ سیاسی کاری باید به مجلس بچسبد نه به بی‌سواد بودن متهم شود.

میرکاظمی: این‌همان جنگ اراده‌ها است که به آن اشاره کردم.

وقتی راهبردها و سیاست‌ها مشخص شده و پالایش قانونی اتفاق بیفتد، نظارت هم راحت‌تر انجام خواهد شد،اما وقتی از سطح کلان به سطوح تاکتیکی بیایید نظارت غیرممکن می‌شود. مجلس مگر چقدر توان دارد؟ اگر شاخص‌های کلان تعیین و اجرای آن را کنترل کنیم کشور درست می‌شود.

در دولت هم شرایط اینگونه است و مسئولین طراز اول دولت باید در سطوح کلان برنامه‌ریزی کنند، اما اگر بخواهیم سریع وارد حوره قانونگذاری شویم و برای هر سیاستی چند قانون وضع کنیم مشکلی حل نمی‌شود.

*رشد ۷ درصدی مصرف انرژی در شرایط رشد منفی اقتصادی

*شدت مصرف انرژی در ایران ۸ برابر اروپا و ۱۷ برابر ژاپن است

*هیچ کشوری نمی‌تواند جواب رشد ۷ درصد مصرف انرژی را بدهد

*می‌توانیم تجهیزات صنایع مرتبط با انرژی را صادر کنیم

به حوزه تخصصی‌تر شما بازگردیم. مهم‌ترین موضوعات و راهبردهایی که در اجرای سیاست‌های اقتصاد مقاومتی در حوزه نفت و انرژی باید مورد توجه قرار بگیرد،چیست؟

میرکاظمی: در ابلاغیه مقام معظم رهبری چندجا درباره موضوعات مربوط به انرژی صحبت شده است. یکی از این موارد اصلاح الگوی مصرف است. الان در کشور ما مصرف رها است و هیچ مدیریتی بر مصرف وجود ندارد. رشد اقتصادی کشور منفی است اما ۷ درصد رشد مصرف انرژی داریم. این مطلب با هیچ منطق و الگویی منطبق نیست.

در اوپک یا دیگر موسسات بین‌المللی انرژی وقتی می‌خواهند درباره میزان تقاضا مطالعه کنند اول رشد اقتصادی را می‌بینند و براساس آن رشد مصرف انرژی را تخمین می‌زنند. یعنی کاملاً این موارد به هم گره خورده است.

با رشد اقتصادی منفی، مصرف برق و گاز ۷ درصد رشد داشته است. مصرف بنزین امروز به ۷۰ میلیون لیتر در روز رسیده است.

ما باید بر تقاضا و مصرف با اصلاح سیاست‌های قیمتی و غیر قیمتی مدیریت کنیم. تبلیغات چقدر موثر است.۱ یا ۲ یا حداکثر ۳ درصد . اما سیاست‌های قیمتی اگر دوام داشته باشد به کاهش مصرف منجر می‌شود.

چنانکه در ابتدای هدفمندی این تاثیر دیده شد اما با وجود تورم و ثابت ماندن بهای انرژی تقاضا برای مصرف انرژی افزایش خواهد یافت یعنی دیگر قیمت اثر بازدارندگی در مصرف ندارد.

شدت مصرف انرژی در ایران ۸ برابر اروپا و ۱۷ برابر ژاپن است. یعنی اگر یک تن کالا را با یک واحد مشخص انرژی تولید کنند ما همان میزان کالا را با ۱۷ برابر مصرف انرژی تولید می‌کنیم. در کشوری که این همه بیکار و این همه مشکل دارد ما منابع کشور را اینگونه هدر می‌دهیم. دقت نمی‌کنیم که این کار اسراف و اسراف هم حرام است.

هیچ کشوری نمی‌تواند جواب رشد ۷ یا ۸ درصد مصرف انرژی را بدهد. سرمایه‌گذاری کلانی برای تامین آن مورد نیاز است. آن هم در کشوری که یارانه بابت انرژی پرداخت می‌کند.

توسعه میادین مشترک، تولید صیانتی، تبدیل نفت خام و گاز به فراورده‌های با ارزش افزوده بالاتر مانند پتروشیمی و فراورده‌های نفتی نیز در سیاست‌های ابلاغی اقتصاد مقاومتی مورد تاکید قرار گرفته‌اند. اگر از میادین نفتی خوب برداشت نکنیم و تزریق آب و گاز به اندازه کافی انجام ندهیم طول عمر میادین به شدت کاهش پیدا می‌کند.

البته توجه به  بعضی مسائل عمومی مانند توسعه شرکت‌های دانش ‌بنیان حتماً در صنعت نفت مورد نیاز است.

یکی از محورهای ما در توسعه صادرات تجهیزات و خدمات، حوزه‌های مربوط به انرژی است. چه در مورد نیروگاه‌ها و احداث سد و تولید برق و چه در مورد تولید نفت و گاز و پتروشیمی. امروز ما می‌توانیم این تجهیزات را صادر کنیم و ساخت تجهیزات با کیفیت بالا برای صادرات می‌تواند مورد نظر قرار بگیرد.

با افزایش توان داخل می‌توانیم به این اهداف دسترسی پیدا کنیم. البته باید به سمت استانداردسازی این تجهیزات حرکت کنیم. به خصوص در صنعت نفت و گاز که خطرجانی وجود دارد نمی‌توانیم به استانداردها بی توجهی کنیم. یکی از دلایلی که به سمت واردات این تجهیزات رفته‌اند نیز اطمینان به استاندارد آنها بوده است. برخی حوادث رخ داده در واحدها نیز به عدم رعایت استانداردها باز می‌گشت.

با حمایت از تولید کنندگان باید به تولید انبوه و استاندارد برسیم و با تولید انبوه صادرکننده قطعاً می‌توان به داخل هم تجهیزات بفروشد نه اینکه تنها برای خودمان تولید کنیم و به دنبال جایگزینی واردات باشیم.

*عملکرد واقعی بودجه هر سال وابستگی بیشتری به نفت پیدا می‌کند

*وقتی دلار وارد نشده و فروش نرفته از کجا ریال وارد خزانه شده است؟

*تولید نفت را ۳۰۰ هزار بشکه بیش از میزان واقعی در نظر می‌گرفتند

درباره این ماجرا یک مشکل بزرگ وجود دارد. میزان وابستگی ما به نفت بسیار زیاد است. می‌گویند  نفت نان مردم را می‌دهد. برای اینکه نفت تبدیل به موتور محرکه اقتصاد ملی شود و مثل همیشه با پول نفت کارخانه وارد نکنیم و با از دور خارج شدن آن کارخانه بعدی را وارد کنیم چه باید کرد؟ ادامه این وضعیت و تشدید این وابستگی به نفع کشور است؟

میرکاظمی: بودجه وابستگی بیش از حد به نفت دارد. ۴ میلیون بشکه نفت تولید می‌کردیم و بخش صادراتی آن تبدیل به ریال و وارد بودجه می‌شد.

امروز که تولید نفت کاهش یافته است هم بودجه وابستگی شدیدی به نفت دارد. عملکرد واقعی بودجه هر سال وابستگی بیشتری به نفت پیدا می‌کند. زمانی نفت زیاد تولید می‌شد و ارز زیادی داشتیم و به ریال نیاز داشتیم، بانک مرکزی دلارها را عرضه می‌کرد که بخشی از آن فروش نمی‌رفت. بانک مرکزی این ارز را برمی‌داشت و پایه پولی را افزایش می‌داد که منجر به نقدینگی و تورم می‌شد.

آن زمان که روزگار خوشمان بود این مشکل را داشتیم. امروز که برعکس است ارز کم داریم و در دسترس‌مان نیست اما ریال در حساب خزانه است، کسی هم نمی‌پرسد که بانک مرکزی وقتی نتوانست دلار را وارد کند و بفروشد از کجا این منابع ریالی را وارد خزانه کرده است. راهی جز خلق پول ؟

پس این نفت و درآمدهای آن همه جا به نفع مردم ما نبوده است که ما بخواهیم این سیاست را ادامه دهیم، بنابراین حوزه‌های تصمیم‌گیر کلان کشور باید به سمتی برود که این وابستگی کم شود و در نتیجه آن نفت هم بتواند نفس بکشد.

در بودجه ۸۹، ما در مجلس می‌گفتیم که این که می‌فرمایید تولید نفت ۴ میلیون و ۳۰۰ هزار بشکه در نظر گرفته شود ما در اوپک تعهد تولید زیر ۴ میلیون بشکه داریم و نباید بیشتر تولید کنیم. در بودجه ۹۰ هم به همین ترتیب.

معاونت برنامه‌ریزی رئیس جمهور چون به ریال نیاز داشت تولید نفت را ۴ میلیون و ۳۰۰ هزار بشکه در نظر می‌گرفت و ریال آن را هم وارد بودجه می‌کرد. از آن طرف تولید واقعی ۴ میلیون بشکه محقق می‌شد از ما می‌پرسید پول آن ۳۰۰ هزار بشکه کجاست؟ یکی از بهانه‌هایی که براساس آن می‌گفتند بخشی از پول نفت نیست با همین محاسبات تولید ۴ میلیون و ۳۰۰ هزار بشکه باز می‌گشت. چرا؟ چون وابستگی به نفت تا آن اندازه افزایش پیدا می‌کرد که حتی ارقام تولید و صادرات نفت غیرواقعی در نظر گرفته می‌شد.

در نتیجه آن هم وزارت اقتصاد و بانک مرکزی می‌گفتند ابتدا ما ریال را براساس تولید ۴ میلیون و ۳۰۰ هزار بشکه برمیداریم. در نتیجه سهم وزارت نفت و  صندوق توسعه‌ ملی را کمتر می‌دادند.

اینها تصور می‌کردند به کشور کمک می‌کنند در حالی که واقعاً این‌طور نبود. چنانکه هم صنعت نفت نابود می‌شد، هم بدبینی ایجاد می‌شد هم باعث می‌شد نفت قدرت نفس کشیدن نداشته باشد.

برچسب‌ها:

نظر شما