شناسهٔ خبر: 54895 - سرویس سیاست
نسخه قابل چاپ منبع: ایرنا

خواهان توافق هستیم اما نه هر توافقی

مهدی محمدی یکی از اشتباهات راهبردی که طرف ایرانی در مذاکرات انجام داده این است که در طرف مقابل این تلقی را به‎وجود آورده که ضرورتی برای امتیاز دادن و کوتاه آمدن وجود ندارد. اعتقاد آمریکایی‎‎‌ها این است که می‌‎توانند در مذاکرات موضع حداکثری بگیرند و از این موضع خود هم کوتاه نیایند و در مقابل ایران هم با این موضع موافقت خواهد کرد.

به گزارش نماینده به نقل از هفته نامه پنجره، مذاکرات وین ۴ شکست خورده است یا نه؟ این سوالی اساسی است که این روز‎‎‌ها در تحلیل‎‎‎های مختلف صاحبنظران به آن پرداخته می‌‎شود. اظهار نظر‎‎‌ها و مواضع طرف‎‎‎های مذاکره بعد از سه روز گفت‎وگو نشان از آن داشت که مذاکرات وین ۴ به نتایج مطلوب و ملموسی دست نیافته است. 

همین مسئله سبب شد تا نگارش متن توافق جامع با اخلال مواجه شود. در گفت‎وگو با آقای مهدی محمدی، کار‌شناس مسائل هسته‎ای به بررسی ابعاد مختلف مذاکرات اخیر هسته‎ای و چشم‎انداز‎‎های پیش روی مذاکرات آتی پرداخته‎ایم. 

مذاکرات وین ۴ بدون نتیجه خاصی پایان یافت. برخی از تحلیلگران معتقدند این مذاکرات شکست خورده است. تحلیل شما از این مذاکرات چیست؟ آیا می‌‎توان آن را شکست خورده دانست؟ 

معتقدم به دو دلیل عمده، استفاده از تعبیر شکست خورده برای این دور از مذاکرات نادرست است. دلیل اول این است که اساسا مذاکراتی شکست خورده به حساب می‌‎آید که طرفین در مورد ادامه آن با یکدیگر به توافق نرسند. اگر طرفین یک مذاکره در پایان با هم توافق کنند که مذاکرات را ادامه دهند و در یک فرصت مقرر دیگری، مجددا دور یک میز بنشینند، نمی‌‎توان از لحاظ شکلی به این مذاکرات تعبیر شکستخورده اطلاق نمود. 

مذاکرات هسته‎ای میان ایران و گروه ۵+۱ ادامه خواهد داشت ولی طرف‎‎‌ها در مورد ادامه آن مشکلاتی با یکدیگر دارند که به‎دنبال کم کردن این مشکلات هستند. دومین دلیلی که وجود دارد این است که در پایان مذاکرات وین ۴، هم طرف ایرانی و هم طرف غربی تاکید کردند که از نظر آن‎‎‌ها رسیدن به یک توافق امکانپذیر است و این توافق پیش از موعد ۲۰ جولای قابل دستیابی خواهد بود. صرف اینکه دو طرف بر امکان رسیدن به توافق تاکید می‌‎کنند نشان‎دهنده این واقعیت است که سخن گفتن از شکست مذاکرات، کاملا غیرمنطقی است. لذا باید منتظر آغاز دور جدیدی از مذاکرات سخت میان طرفین باشیم که قطعا پیشرفت در دور جدید مذاکرات همانند گذشته نخواهد بود. 

قرار بود در این مذاکرات نگارش متن توافق جامع آغاز شود. چرا این اتفاق نیفتاد؟ چه موانعی سبب شد تا نگارش متن به تاخیر بیفتد؟ 

در پاسخ به این سوال، باید به دو دسته از عوامل توجه کرد. دسته اول به عوامل شکلی و تکنیکی مذاکرات برمیگردد. در این‎گونه مذاکرات، اساسا هنگامی که طرفین در نقطه آغاز چانهزنی‎‎‌ها و بده بستان‎‎‌ها قرار می‌‎گیرند، با رویکرد‎‎های حداکثری خود حاضر می‌‎شوند. بدین معنا که مواضع اعلامشده در ابتدای مذاکرات از سوی طرف‎‎‎های حاضر، به‎گونه‎ای نیست که طرف‎‎‌ها بخواهند تا پایان مذاکرات بر آن اصرار ورزند و به احتمال خیلی زیاد، در لحظات آخر مذاکره این دیدگاه‎‎‎های حداکثری و رادیکال کنار گذاشته خواهد شد.

هدف از طرح این دیدگاه‎‎‌ها گرفتن امتیازات بیشتر از طرف مقابل در جریان مذاکرات است. مانند فروشنده‎ای که در ابتدا قیمتی کاملا حداکثری را برای کالای مورد معامله عنوان می‌‎کند تا بتواند در جریان چانهزنی، بهازای کوتاه آمدن از قیمت پیشنهادی در انت‌ها به معاملهای مطلوب برسد. به همین دلیل کاملا طبیعی خواهد بود که مذاکرات تا لحظات آخر دور ششم مذاکرات وین در تیرماه، هیچ پیشرفت قابل توجهی نداشته باشد و همه پیشرفت‎‎‌ها در لحظات آخر و دقایق ۹۰ و ۹۱ مذاکرات وین ۶ رخ دهد. این طبیعت مذاکرات این‎چنینی است که طرف‎‎‌ها تا لحظه آخر مطالبات حداکثری خود را ادامه می‌‎دهند و در لحظه آخر که مذاکرات در حال شکست خوردن است، دیدگاه واقعی خود را مطرح می‌‎کنند. 

یکی از اشتباهات راهبردی که طرف ایرانی در مذاکرات انجام داده این است که در طرف مقابل این تلقی را به‎وجود آورده که ضرورتی برای امتیاز دادن و کوتاه آمدن وجود ندارد. اعتقاد آمریکایی‎‎‌ها این است که می‌‎توانند در مذاکرات موضع حداکثری بگیرند و از این موضع خود هم کوتاه نیایند و در مقابل ایران هم با این موضع موافقت خواهد کرد. زیرا ایران چاره‎ای جز پذیرفتن توافق ندارد. سیگنال‎‎‎هایی که متاسفانه طی ماه‎‎‎های گذشته از داخل کشور برای طرف غربی ارسال شده، طرف مقابل را دچار این اشتباه محاسباتی کرده که ایران به هر قیمتی حاضر به توافق است و به‎جز این، چاره دیگری ندارد. آقای روحانی هفته گذشته در اظهار نظری اعلام کردند که توافق با غرب قطعی است. همه این‎‎‌ها برای طرف آمریکایی حاوی این پیام است که ایران هیچ سناریویی برای زمانی که مذاکرات شکست بخورد، نخواهد داشت. در این شرایط طبیعی است که طرف آمریکایی موضع سرسختانه‎ای داشته باشد. لذا به‎نظر من بخشی از عدم پیشرفت مذاکرات وین۴، محصول موضعی است که طرف ایرانی در عالی‎‌ترین سطح اتخاذ نموده است. 

دومین عامل به توافق ژنو برمیگردد که این مذاکرات اخیر هم بر پایه آن استوار شده است. توافق ژنو اساسا بستر مناسبی برای مذاکرات یک توافق جامع نیست. عامل دیگری که سبب شده مذاکرات پیشرفت مناسبی نداشته باشد، به موضوعات مورد مذاکره برمیگردد. این موضوعات به‎گونه‎ای مورد اختلاف طرفین است که رسیدن به یک توافق مرضیالطرفین در مورد همه آن‎‎‌ها قطعا آسان نخواهد بود. 

چرا توافق ژنو بستر مناسبی برای توافق جامع نیست؟ 

به این دلیل که توافق ژنو براساس مبانی ای شکل گرفته است که تیم ایرانی امروز نمی‌‎تواند براساس آن‌ها مبانی مذاکره کند. در واقع خطوط قرمزی که تیم ایرانی امروز به آن رسیده و می‌‎خواهد آن را در مذاکرات اعمال نماید، با تعهداتی که در توافق ژنو داده در تناقض است. به‎عنوان مثال، یکی از خطوط قرمزی که تیم مذاکره‎کننده ایرانی برای خود ترسیم کرده، این است: تنها چیزی که ظرفیت غنی‎سازی ما را تعیین خواهد کرد، نیاز‎‎های ما در حوزه غنی‎سازی است. براساس تحلیل سازمان انرژی اتمی از میزان نیاز ما به غنی‎سازی در آینده، مابین ۱۳۰ تا ۱۵۰ هزار سو (واحد غنیسازی) خواهد بود، آن هم برای تامین سوخت رآکتور اتمی بوشهر. این در‎ حالی است که تیم ایرانی در توافق ژنو تعهد داده است که غنی‎سازی را در سطح، حجم و... محدود نماید. بنابراین از یک طرف نیاز‎‎های عملی ما می‌‎گوید که نیاز به گسترش غنی‎سازی داریم و از طرف دیگر توافق ژنو می‌‎گوید باید غنی‎سازی محدود شود. با این مبانی متناقض معلوم است که نمی‌‎توان پیشرفت جدی داشت. 

موضوعات مورد اختلافی که شما به آن اشاره کردید، چیست؟ 

نخستین موضوع مورد اختلاف، مفهوم میزان غنی‎سازی در ایران است. بدین معنا که در طول گام نهایی ایران تا چه اندازه می‌‎تواند غنی‎سازی کند. نگاه طرف غربی این است که غنی‎سازی در ایران باید به نزدیک صفر برسد و تنها میزان کمی از غنی‎سازی آن هم برای حفظ آبروی طرف ایرانی باقی بماند. نگاه طرف ایرانی ـ لااقل نگاه جدیدـ این است که میزان غنی‎سازی ایران بر مبنای نیاز‎‎های عملی تعیین می‌‎شود. مفهومی که به‎عنوان مبنا از سوی طرف غربی مطرح می‌‎شود، مفهوم افزایش زمان گریز هسته‎ای ایران است و در مقابل، مفهوم مورد نظر ایران موضوع نیاز‎‎های عملی است. این دو مفهوم در تناقض جدی با هم قرار دارند. 

موضوع دیگر، مسئله تحریمهاست. طرف ایرانی معتقد است تحریم‎‎‌ها باید به‎صورت واقعی برداشته شوند. این در‎ حالی است که طرف مقابل به برداشتن زیرساخت‎‎‎های حقوقی و زیرساخت‎‎‎های حقیقی تحریم‎‎‌ها اعتقادی ندارد. این را در ماه‎‎‎های بعد از توافق ژنو هم دیدیم که آمریکایی‎‎‌ها تحریم‎‎‌ها را لغو نکردند و هم‎چنان به‎دنبال این هستند که از ابزار تحریم برای تغییر رفتار در سایر حوزه‎‎‎های غیرهسته‎ای استفاده نمایند؛ حرفی که غربی‎‎‌ها می‌‎زنند مبنی بر اینکه تحریم‎‎‌ها در طول ۱۰ سال آینده رفع نخواهد شد و طبعا در این مدتزمان ایرانی‎‎‌ها نباید ما به ازای خاصی را در مقابل تعهدات خود طلب کنند. 

مسئله رآکتور اراک یکی از موضوعات مورد اختلاف است. ایران معتقد است که اراک باید آب سنگین باقی بماند و آمریکایی‎‎‌ها می‌‎گویند اراک باید تعطیل شود و به آب سبک تبدیل شود. مسائل نظامی هم از موضوعات مورد اختلاف است. موضوع تاسیسات موشکی از مسائلی جدی است که طرف ایرانی به هیچوجه نباید در مورد آن وارد مذاکره شود. 

موضوع مورد اختلاف دیگر، بحث تحقیق و توسعه است. غربی‎‎‌ها معتقدند تحقیق و توسعه غنی‎سازی در ایران باید تعطیل شود و در مقابل، ایران به‎دنبال تجهیزات مدرن و تاسیسات غنی‎سازی است و مدرن‎سازی هم مستلزم تحقیقات است. اگر تحقیقات تعطیل شود، قطعا مدرن‎سازی هم انجام نخواهد شد. 

شما در یادداشتی که اخیرا نوشتید، از رفتار تیم هسته‎ای در مذاکرات وین ۴ استقبال کردید. به‎نظر شما رفتار اخیر تیم هسته‎ای چه مولفه‎‎‎هایی داشت و چه تفاوتی با رفتار گذشته تیم هسته‎ای دارد؟ 

معتقدم اگر مراقبت‎‎‎های داخلی نباشد، روحیات تیم مذاکره‎کننده ایرانی به‎گونه‎ای است که در مورد این موضوعات حاضر است درخواست‎‎‎های طرف غربی را بپذیرد. لذا مراقبت‎‎‎های داخلی به‎ویژه از سوی جامعه نخبگان کشور می‌‎تواند تاثیرگذار باشد. همین مراقبت‎‎‌ها سبب شده که رفتار تیم هسته‎ای امروز تغییر کند. به‎نظر من نظام جمهوری اسلامی در شرایط کنونی به این جمع بندی رسیده است که باید در موضوع هسته‎ای با غرب به توافق برسد. لذا لزوم رسیدن به یک توافق، تصمیم نظام است و ربطی هم به دولت کنونی یا دولت دیگری ندارد. اگر هر دولت دیگری غیر از دولت آقای روحانی بر سر کار بود هم همین مسیر رسیدن به توافق را با تفاوت‎‎‎هایی طی می‌‎کرد. اما نکته قابل توجه این است که اگرچه نظام به‎دنبال توافق است، اما هر توافقی را نمی‌‎پذیرد. بدین معنا که نظام توافق نکردن را بهتر از توافق بد می‌‎داند. به‎نظر من تیم هسته‎ای در تلاش است تا تعریف خود را از یک توافق خوب تغییر دهد. در ابتدای مذاکرات، تعریف تیم هسته‎ای از یک توافق خوب، تعریفی حداقلی بود. در شرایط کنونی تیم هسته‎ای واقعبین‎‌تر شده و خطوط قرمزی که برای خود تعریف کرده، قابل قبول شده است.

البته نگاه تیم مذاکره‎کننده به خطوط قرمز باید واقعی باشد و نه ابزاری برای چانهزنی. معتقدم اگر تیم مذاکره‎کننده این خطوط قرمز را به شکل واقعی مورد توجه قرار دهد، ایران آنقدر قوی هست و آمریکا نیز آنقدر ضعیف است که رسیدن به یک توافق قابل قبول امکانپذیر خواهد بود؛ توافقی که در آن تحریم‎‎‌ها واقعا برداشته شود و برنامه هسته‎ای ایران هم آسیب جدی نبیند. 

البته نسبت به این موضوع بدبین هستم که تیم ایرانی به‌‌ همان اندازه که در وین ۴ ایستادگی کرد، در دور‎‎های بعدی هم ایستادگی کند. ممکن است یکی از انگیزه‎‎‎های رفتار خوب تیم ایرانی در وین ۴، پاسخ به فشار‎‎های منتقدان داخلی باشد. البته حتی اگر این‎طور هم باشد، باز هم این رفتار پسندیده و درخور تحسین است. 

مسئله تاسیسات موشکی ایران به شکل جدی از طرف آمریکا به‎عنوان موضوع مورد مذاکره مطرح می‌‎شود. به‎نظر شما این موضوع با چه انگیزه‎ای مطرح شده و تا کجا مورد توجه قرار خواهد گرفت؟ آیا طرف غربی به قیمت شکست خوردن مذاکرات حاضر است مسئله موشک‎‎‎های ایران را پیگیری کند؟ 

طرح موضوع موشکی به دو دلیل صورت گرفته است. عامل اول اینکه نگاه طرف غربی این است که الان که ایران حاضر به امتیازدهی شده است، نباید حوزه مذاکرات را تنها به موضوع هسته‎ای محدود کرد و باید امتیازگیری از ایران را به سایر حوزه‎‎‌ها هم گسترش داد. لذا معتقدم فرایند طرح درخواست‎‎‌ها و مطالبات غیرهسته‎ای از سوی غربی‎‎‌ها ادامه خواهد داشت. عامل دوم، فشاری است که از طرف اسرائیل و کنگره مبنی بر لزوم روی میز گذاشتن موضوع تاسیسات موشک‎‎‎های بالستیک ایران بر دولت آمریکا وارد می‌‎شود.

این فشار فشاری واقعی است و نباید غیرواقعی تلقی شود. اما معتقدم این تاکید تند و تیزی که امروز آمریکا در مورد مسائل موشکی ایران دارد، تا انتهای مذاکرات ادامه نخواهد داشت و آمریکایی‎‎‌ها توافق جامع را فدای مسئله موشکی نخواهند کرد. خود آمریکایی‎‎‌ها هم می‌‎دانند که مسئله موشک‎‎‎های ایران در مذاکرات فعلی موضوعی عمده در مورد مذاکره به حساب نمی‌‎آید. هدف اصلی آمریکا این است که با طرح جدی موضوع موشک‎‎‎های ایران در مذاکرات، به ازای کوتاه آمدن از این مسئله، از ایران امتیازات بیشتری بگیرند. ما باید بدانیم که نباید در مذاکرات به‎خاطر مسئله موشکی امتیاز بدهیم. این مسئله جدی نیست و آمریکایی‎‎‌ها در آخر کار از این موضوع کوتاه خواهند آمد.
 

نظر شما