به گزارش نماینده به نقل از فارس، مراسم بیست و پنجمین سالگرد ارتحال امام راحل که صبح امروز با حضور رهبر معظم انقلاب، مسئولان عالیرتبه نظام و خیل عظیم مردم برگزار شد با حاشیه هایی همراه بود.
*از اولین ساعات صبح امروز حضور خیل عظیم مردم که برای شرکت در مراسم سالگرد ارتحال امام به سوی حرم مطهر ایشان راهی بودند، قابل ملاحظه بود.
* به لطف داشتن کارت ویژه جایگاه و پس از گذشتن از گیت های متعدد توانستیم وارد قسمتی شویم که کمی ویژهتر از جایگاه مردم عادی و البته دارای رده پائین تری نسبت به مسئولان است، ولی دید خوبی هم نسبت به جایگاه داریم هم مردم.
* حضور چهره های مختلف مردم هم میهن خودمان که هیچ، حتی چهره برخی مهمانان خارجی که از کشورهای دیگر و با رنگ ها و لباس های مختلف به این مراسم می آیند هم برایمان عجیب نیست؛ بدون شک دیگر عشق و ارادت عاشقان روح الله و ابرازش از مردم سراسر جهان مایه تعجب کسی نخواهد بود؛ میهمانانی از هزاران کیلومتر دورتر از مرزهای ایران نشان می دهند که انقلاب و یاد امام نه تنها از مرزهای ما صادر شده بلکه در این کشورها و قلب مردمش نهادینه شده است.
* سیدحسن خمینی به رسم همیشه مراسم سالگرد ارتحال امام (ره) به میهمانان خیر مقدم گفت؛ البته امسال خبری از حاشیهای که سال های قبل موجب ناراحتی مسئولان و حتی رهبر انقلاب را نیز فراهم کرد، نبود.
* با بیشتر شدن رفت و آمدها در بالای جایگاه سخنرانی حواس کسانی که نزدیک جایگاه هستند جمع تر می شود؛ آمدن مسئولان و فرماندهان نظامی خبر از ورود آقا به حرم مطهر می دهد؛ یکی از بغل دستی هایمان که خوب صدای هلی کوپترهای ناجا و هوانیروز را تشخیص می دهد، با لهجه اصفهانی اش تائید می کند که «آقا» آمده اند.
* کم کم زمان ورود رهبری به جایگاه فرا می رسد؛ نفرات جلوتر ما و حتی مسئولان نیم خیز می شوند و با ورود حضرت آقا دیگر هیچ صدایی نمی شنوی جز «این همه لشگر آمده به عشق رهبر آمده» ، «ابوالفضل علمدار خامنه ای نگه دار» ، «خامنه ای خمینی دیگر است، ولایتش ولایت حیدر است».
* آقا چندین بار تعارف می کنند تا جمعیت بنشیند ولی مگر این جمعیت که از راه های دور و نزدیک، از بندر عباس که حداقل ۱۳۰۰ کیلومتری از تهران فاصله گرفته تا همین ورامین خودمان آمده اند را می شود آرام کرد؛ ولی رهبر انقلاب خوب بلد است جمعیت را آرام کند؛ با همان لحن همیشگی و عربی دلربایش صلواتی بر محمد و آل محمد (ص) از مردم می گیرند و حالا دیگر جمعیت آرام می شود و گوش به سخن.
* رهبر انقلاب از واقعیت های انقلاب مردم و امام (ره) شروع می شود؛ همین صحبت های ریشه ای توانسته جمعیت را کاملا متوجه و ساکت کند؛ آقا از دشنام هایی که برای انقلاب خورده ایم می گویند و آخرش هم با قاطعیت تاکید می کنند که «به نفعمان بود»
* رهبری بعد از بیانات شان درباره واقعیت های انقلاب نخبگان و اندیشمندان را نیز خطاب قرار می دهند که باید درباره این مطالب فکر کنید و البته تصریح کردند که باید «فکرهای کاربردی انجام شود نه بحث های شبهه روشنفکری»
* وقتی صحبت های رهبری به بخش مزاحمت های پیش روی انقلاب رسید ایشان به مزاحمت های خارجی اشاره کردند و در بخشی از آن و در جایی که گفتند «برخی دشمنان خارجی برای ما مزاحمت ایجاد می کنند» تاکید کردند که «بدون رودربایستی حرف می زنم، مزاحمت های آمریکا»؛ همین طعنه آقا به آمریکایی ها شعارهای تکبیر مردم را بلند می کند؛ همخوانی این بیانات رهبر انقلاب با بنر «آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند» که ۵ سال است میهمان همیشگی جایگاه سخنرانی شده، جمعیت را بیشتر به وجد می آورد.
* یکی از طلبه های جوانی که تقریبا جلوی ما نشسته دنبال خودکار برای نوشتن چیزی بر روی کاغذ می گردد. وقتی خودکارمان را به او قرض می دهیم انگار دنیا را بدست آورده؛ با حرارت خاصی بر روی کاغذی که معلوم است از دفترش کنده چیزی می نویسد؛ بعد از اتمام کار، شاهکارش را می بینیم و یکم دل سیر می خندیم؛ «آقا جان فدایی داری» این شیوه شعار نوشتن آنهم از یک طلبه به قول بغل دستی مان عالی بود.
* بیانات نسبتا طولانی آقا کسی را خسته نمی کند چون رهبری خوب می داند چه چیزی جمعیت را به وجد می آورد؛ آقا وقتی درباره حمایت آمریکا از کشورهای سرسپرده اش حرف می زند توصیف جالبی انجام می دهد و می گویند « البته حمایت های آمریکا از این کشورها مفت و مجانی نیست و آنها را می دوشند»؛ همین تیکه آقا به کشورهای نوکر آمریکا خنده حضار را بر می انگیزد.
* جمعیت از لحن بیانات آقا و همان دعاهای معروف و به یادماندنی می فهمد که کم کم به آخر بیانات ایشان نزدیک می شویم؛ هنوز دعاهای آقا تمام نشده جمعیت نیم خیز شده اند؛ طلبه دوست داشتنی که از لهجه اش می فهمم مشهدی است شعار زیبایش را بالا تر گرفته تا شاید آقا ببیند که راه امام و ولایت یک لشگر «فدایی دارد».
* آقا که جایگاه را ترک می کنند جمعیت هم به سمت درهای خروجی راه می افتد؛ در راه بازگشت همه جور تیپی را می بینی، کرد و لر و فارس و عرب و سفید و سیاه و ... و فقط این سوال را باید از خودت بپرسی که چه انرژی می تواند بعد از ۲۵ سال این همه جمعیت را یکجا جمع کند
نظر شما