شناسهٔ خبر: 65590 - سرویس سایر حوزه‌ها
نسخه قابل چاپ منبع: فارس

شعر رهبر انقلاب برای یاران خراسانی

مصطفی محدثی خراسانی نوشت: من مطمئنم اگر قرار باشد اخوانیه‌ها، تقدیمیه‌ها و یادداشت‌هایی از این دست که بین شاعران خراسان و مقام معظم رهبری در بیش از پنجاه سال اخیر رد و بدل شده است، منتشر شود، نمایشگاهی چشمگیر را شکل خواهد داد.

به گزارش نماینده به نقل از فارس، انتشار شعر و سندی جدید از مرحوم مهدی اخوان ثالث شاعر به نام معاصر در دفتر رهبر انقلاب اتفاق مهم و در خور تامل بود و مصطفی محدثی خراسانی از شاعران کشورمان که اتفاقا از دیار خراسان است، در این باره یادداشتی نوشته است که در ادامه می‌آید:

 

**مراوده و مکاتبه بین ایشان و شاعران امری عادی است

به تازگی سند یادداشتی از شادروان مهدی اخوان ثالث در دفتر مقام معظم رهبری منتشر شده و موجبات تعجب برخی را فراهم آورده است، در صورتی که این مکاتبات و مراودات بین ایشان و شاعران بزرگ خراسان تقریبا امری عادی و فراگیر است، چرا که ایشان از سنین جوانی از فعالان جامعه ادبی مشهد و انجمن‌های ادبی آن بوده‌اند و از این دست رفاقت‌های شاعرانه با بسیاری از بزرگان شعر خراسان داشته‌اند، من مطمئنم اگر قرار باشد اخوانیه‌ها، تقدیمیه‌ها و یادداشت‌هایی از این دست که بین شاعران خراسان و مقام معظم رهبری در بیش از پنجاه سال اخیر رد و بدل شده است، منتشر شود، نمایشگاهی چشمگیر و دلنشین و روح نواز را شکل خواهد داد.

خراسان زادگاه و خاستگاه شعر فارسی است و از دیرباز پررونق‌ترین هنگامه را، شعر در مقایسه با سایر معارف، در این دیار داشته است و همواره بسامان ترین تشکل‌ها از آن شاعران بوده است، در دهه های اخیر و امروز نیز این مجامع و محافل پر طرفدار و پر رونق بوده و هست و اکثر قریب به اتفاق شاعران مطرح معاصر این سرزمین از همین محافل و انجمن‌ها برخاسته‌اند.

انجمن ادبی فرخ از جمله این انجمن‌ها بوده و نیز انجمن ادبی قهرمان که تا دو سال پیش که استاد قهرمان به رحمت ایزدی پیوستند دایر بود و استاد محمد رضا شفیعی کدکنی در توصیف آن آورده‌اند: «منزل شاعر استاد و شعرشناس برجسته روزگار ما، دوست بزرگوارم محمّد قهرمان، که هر هفته اهل ادب در آن جا گرد هم جمع‌اند، دانشکده ادبیّات واقعی خراسان است».

انجمن‌های ادبی مشهد آن قدر اعتبار و ارج داشته که بسیاری از اساتید برجسته زبان و ادبیات فارسی دانشگاه فردوسی از اعضای فعال این انجمن‌ها بوده‌اند و از طرفی بسیاری از روحانیون و علمای دینی نیز به این انجمن‌ها رفت و آمد می‌کرده اند و در غنای هرچه بیشتر فضای انجمن‌ها نقش داشته‌اند.

**انجمن ادبی فردوسی با حضور گوهرهای پراکنده

یکی دیگر از این انجمن‌ها، انجمن ادبی نگارنده بوده که دهه های قبل از انقلاب اسلامی، ادیبان برجسته دانشگاه و حوزه مشهد از جمله مقام معظم رهبری در جلسات آن شر کت می‌کرده اند، استاد علی باقرزاده در باره این انجمن و فعالیت آن و بزرگانی که در جلسات آن شرکت می‌کرده اند، نقل می‌کنند:

«از سال ۲۶ یا ۲۷ انجمنی ادبی در آغاز به صورت چرخشی پدید آمد و سپس به گونه ثابت در منزل سرگرد عبدالعلی نگارنده استقرار یافت که آن را «انجمن ادبی فردوسی» نام گذاشته بودند. در منزل سرگرد نگارنده، جلسات هفتگی شنبه شب‌ها تشکیل می‌شده و تا پایان عمر آن روان‌شاد ادامه یافته است. در آن انجمن، استادان دانشکده ادبیات که تازه تاسیس شده بوده یعنی: دکتر فیاض، دکتر احمد علی رجائی، دکتر غلامحسین یوسفی، دکتر مجتهدزاده شرکت می‌کرده‌اند. علی باقرزاده که خود در انجمن نگارنده شرکت می‌کرده، درباره این انجمن نوشته است: برخی از روحانیان اهل ذوق و طلاب جوان و فاضل آن ایام همچون برادران محترم خامنه‌ای (سیدمحمد و سید علی) مقام معظم رهبری، آقایان سید جلال آشتیانی، محمدرضا حکیمی، شیخ محمود عبادی، سید جلال طباطبایی و گروهی از شاگردان مستعد دوره اول دانشکده ادبیات مشهد، از قبیل شادروانان دکتر علی شریعتی، دکتر سید حسین خدیو جم و آقایان محمدرضا شفیعی کدکنی، (م. سرشک) قرائی، میلانی و عده‌ای شاعران خراسان، از جمله دکتر قاسم رسا، غلامرضا قدسی، محمد قهرمان، غلامرضا صدیق، احمد کمال پور، شریفی، نعمت میرزا زاده آزرم، حسین امینی، بی‌گناه (رئوف)، محمد عظیمی، محمد آگاهی، ذبیح الله صاحبکار و برخی ادب دوستان مانند تقی بینش و دکتر سعید هدایتی با حضور خود، دوستان را شاد و محفل را پربار می‌ساختند. بنده (= علی باقرزاده) نیز در جلسات این انجمن شرکت می‌کردم و از افادات دوستان اهل ادب بهره مندی‌ها داشتم. شادروانان علامه امینی و استاد جعفری هر وقت به مشهد می‌آمدند، در جلسه مذکور حاضر می‌شدند. به یاد دارم شبی شادروان دکتر رسا این دوبیت را ارتجالا سرود و به انجمن اهدا کرد

بزم ادب روشن و تابنده شد

جمع، گهرهای پراکنده شد

موجب این محفل شعر و ادب

همت سرگرد نگارنده شد»

 

**بیشترین دوستان ایشان را در مشهد، شاعران شکل می‌داده‌اند

حضور آیت الله خامنه ای در مجامع و محافل ادبی خراسان حضوری پررنگ و تاثیر گذار بوده و بیشترین دوستان ایشان را در مشهد، شاعران شکل می‌داده‌اند، تاثیر کلام و جهت دهی‌های ایشان به گونه ای بوده که بسیاری از شعرهای انقلابی و مذهبی و آیینی سروده شده توسط شاعران بلند آوازه خراسان در سال‌های قبل از پیروزی انقلاب مرهون این هدایت‌هاست و این را از تقدیمیه‌هایی که در ابتدای بسیاری از این شعرها نسبت به ایشان آمده است می‌توان دریافت.

**یاران خراسانی رهبر انقلاب

از جمع شاعران پیشکسوت و توانمند مشهد، علاوه بر علامه ادب محمد رضا شفیعی کدکنی و شاعر شهیر شادروان مهدی اخوان ثالث که ساکن تهران بودند نسبت به پنج تن دیگر که ساکن مشهد بودند آقا عنایت خاصی داشتند و تقریبا از دوستان قدیمی آقا از سال‌های قبل از پیروزی انقلاب به حساب می‌آمدند، این پنج تن عبارت بودند از استاد احمد کمال پور، متخلص به کمال که از قصیده سرایان برجسته خراسان بودند، استاد ذبیح الله صاحبکار که از غزل سرایان برجسته خراسان بودند و نیز دستی در تصحیح متون داشتند و تصحیح دیوان حزین لاهیجی را به توصیه مقام معظم رهبری به انجام رساندند، استاد غلامرضا قدسی که از شاعران برجسته و انقلابی خراسان بودند و در دوران رژیم پهلوی با مقام معظم رهبری در یک بند زندانی بوده‌اند، استاد محمد قهرمان، غزل پرداز توانای روزگار که تصحیح غزلیات صائب توسط ایشان زبانزد است و نیز استاد علی باقر زاده متخلص به بقا که در قطعه سرایی ید طولایی دارند و از سرآمدان روزگارند در سرودن قالب قطعه. چهار تن از این پنج تن یعنی، استاد کمال، استاد قدسی، استاد صاحبکار و استاد قهرمان به رحمت خدا رسیده و رخ در نقاب خاک کشیده‌اند و در فقدان هر چهار تن آنها مقام معظم رهبری پیام داده‌اند و ضمن توصیفاتی که کرده‌اند از آنها به عنوان دوست یاد کرده‌اند، خطاب دوست را البته به بزرگواران دیگری که در قید حیات هستند، نیز داشته‌اند، در پیام تسلیتی که در فقدان استاد صاحبکار، خطاب به آن‌ها فرستاده‌اند:

«دوستان عزیز و غمگسار جناب آقای محمد قهرمان و جناب آقای علی باقرزاده (بقا)؛

درگذشت عزیز دیرینمان آقای شیخ ذبیح‌... صاحبکار، اینجانب را در اندوه و تاسفی عمیق فرو برد. این عندلیب شیرین‌کار خراسان، با رفتن خود دوستان و دلبستگان را به غمی بی‌تسلا دچار ساخت و شعر و ادب خراسان، و همه‌ کشور را از غزل‌سرایی نادره‌گوی و هنرمندی برجسته و کم‌ادعا، و دوستان و یاران خود را از رفیقی شفیق و دردآشنا، محروم ساخت.

ضایعه‌ی درگذشت آن عزیز را به بازماندگان و فرزندان گرامی‌اش، و به شما و یکایک دوستان و همکاران و دوستدارانش، و به جامعه‌ی ادبی و شعری خراسان، صمیمانه تسلیت می‌گویم و فیض الهی را برای وی مسئلت می‌کنم.

والسلام علیکم و رحمت ا...

 سیدعلی خامنه‌ای»

 

**خاطرات خوب شاعران خراسان

پای صحبت هر یک از شاعران مشهد چه از پیشکسوتان و چه جوانتر ها که می‌نشینی بخشی از خاطراتشان که با شور و وجد زاید الوصفی آن را بیان می‌کنند خاطراتی است که از همنشینی و همصحبتی با آیت الله خامنه ای در مجامع ادبی، قبل و بعد از انقلاب اسلامی داشته‌اند، این خاطرات در رابطه با حضور و تاثیر گذاری ایشان زیاد و متنوع است و تقریبا از تمامی چهره‌های شاخص شعر خراسان شنیده شده و می‌شود.

من علاوه بر آنچه از زبان مرحوم پدرم شیخ حسن محدثی خراسانی که از همدرسان ایشان درحوزه علمیه خراسان بوده‌اند، بارها این خاطرات را از زبان بزرگانی چون شادروان غلامرضا قدسی، شادروان احمد کمال پور، شادروان ذبیح الله صاحب کار، شادروان جلال آشتیانی، شادروان محمد قهرمان، استاد علی باقرزاده، استاد محمدرضا شفیعی کدکنی و با واسطه نقل استاد محمدرضا شفیعی کدکنی، از شادروان مهدی اخوان ثالث و... شنیده‌ام.

خاطراتی که از ارجمندان اهل ادب خراسان نقل شده، همه حاکی از احترام و ارجی است که فهول شعر خراسان علاوه بر مرتبه علمی و شخصیت وارسته ایشان، به خاطر وجوه ادبی و توانایی مثال زدنی در دانش شعری و نقد ادبی برای ایشان قائل بوده و هستند.

**شب‌های شعر منظم آیت الله خامنه‌ای در مشهد

مقام معظم رهبری از همان دوران دوم ریاست جمهوری، ایام نوروز که به مشهد می‌آمدند، شبی را به دیدار با شاعران مشهد اختصاص می‌دادند و تا هنوز هم این سنت برقرار است، من در پنج دیدار از این دیدارهای سالانه که گاه در دار الزهد آستان قدس و گاه در منزل پدری ایشان در نزدیکی بازار سرشور مشهد برگزار می‌شد شرکت داشتم، آقا با تمام وجود و فعال‌تر از همه در جلسه حضور داشتند، و خودشان جلسه را اداره می‌کردند و از شاعران برای شعر خوانی دعوت می‌کردند و بلا استثنا بعد از شنیدن هر شعری و گاه نیز به ضرورت بین شعر خوانی شاعران نکاتی مطرح می‌کردند، که بسیار موشکافانه و تیز بینانه بود، نقد و نظرهایی کاملا فنی که تنها از یک منتقد حرفه ای انتظار می‌رود اینگونه بر جوانب نقد، چه از منظر فرم و چه محتوی احاطه داشته باشد، از مباحث کلی و راهبردی که معمولا در دیدارها مطرح و روی آنها تاکید می‌کردند، این بود که شعر باید حرکت آفرین و امید بخش باشد و دیگر اینکه در شعر آیینی باید دقت شود مسائلی که مطرح می‌شود سندیت داشته باشد، و همواره به شاعران مشهدی گوشزد می‌کردند که شعر گفتن به لهجه مشهدی و مبتنی بر فرهنگ عامه را مد نظر داشته باشند.

خودم از دیدارها و نشست هایی که به اتفاق شاعران مشهد با ایشان داشتم خاطرات فراوانی دارم از جمله دیداری که زمان ریاست جمهوری در یکی از سفر های نوروزی که به مشهد داشتند، در دارالزهد آستان قدس رخ داد و حدود بیست نفر از شاعران مشهد در آن دیدار شرکت داشتند، مجید نظافت شعر سپید بسیار تندی در نکوهش اختلاف طبقاتی خواند و من هم که تحت تاثیر قرار گرفته بودم این غزل را خواندم که:

 

بیا به آینه، قرآن، به آب برگردیم

بیا به اسب، حماسه، رکاب برگردیم

 

بیا دوباره مروری کنیم خاطره را

به روزهای خوش التهاب برگردیم

 

کنون که موعظه در کاخ‌ها نمی‌گیرد

بیا به سرب، به سرب مذاب برگردیم

 

به دست‌های پر از پینه، سفره‌های تهی

به حرف اول این انقلاب برگردیم

 

اگرچه طی شده وقت سفر، ولی‌ای دل

بیا به آینه، قرآن، به آب برگردیم

 

خواندن این غزل بعد از شعر تند مجید نظافت، آقا را بر آن داشت تا بحثی جدی را در رابطه با تفاوت مکتب اسلام با سایر مکاتب در نحوه پیمودن راه برای رسیدن به هدف بیان کنند، و بعد خطاب به من گفتند آرمان خوبی در شعر شما مطرح است اما از این مسیر که شعر شما نشات می‌دهد به آنارشیسم خواهیم رسید، یعد یادم هست برای اینکه فضا کمی لطیف‌تر شود خواستند دوستان یومی سرا شعر به لهجه مشهدی بخوانند، شادروان سید محمد خسرو نژاد که البته به مدح و مرثیه سرایی اهل بیت شهرت داشت اجازه خواست تا از سروده های محلی بخواند و خواند و با این بیت شروع کرد که:

او دختر ر ببین که از او کوچه رد مره

دریایه پندری که ای ساخ جزر و مد مره

 

**ناپرهیزی‌های یک شاعر و کاسه‌های داغ‌تر از آش!

شعر خسرو نژاد محتوایی داشت که برای خواندن در چنین مجلسی کمی ناپرهیزی به حساب می‌آمد البته شعری شنیدنی و خوش ساخت بود اما مضمون آن در رابطه با عشق پسری به دختری بود و جریان خواستگاری و رفوزه شدن پسر در تحصیلاتش به خاطر این عشق و البته توصیفاتی از ابراز این عشق توسط پسر به دختر، با این حال شعر عفیف بود و در مجموع پیامش این بود که باید شرایط ازدواج برای جوان‌ها سهل شود و از تجملات و تشریفات زائد کاسته شود.

در حین اینکه خسرو نژاد شعرش را می‌خواند برخی زمزمه‌ها شروع شد و علائم نگرانی را در چهره برخی می‌شد دید.

و یکی دو نفر هم، البته از حاضران غیر شاعر تحمل نکردند و رفتند بیرون، اما مقام معظم رهبری با سعه صدر تمام شعر را شنیدند، و بعد هم با هوشمندی تمام و همان لحن هنرمندانه هم جناب خسرو نژاد را متوجه نا پرهیزیش کردند و هم کاسه های داغ‌تر از آش را

**شعر رهبر انقلاب برای یاران خراسانی

در جریان یکی دیگر از همین نشست‌های شاعران مشهد با مقام معظم رهبری در سال‌های پایانی دهه هفتاد، ایشان غزلی از سروده های خودشان را قرائت می‌کنند که در بیت پایانی آن ابراز لطفی کرده‌اند به یاران خراسانی خودشان و با عنایت به اینکه بیشترین دوستان خراسانی ایشان را شاعران شکل می‌دهند و از طرفی این ابراز لطف در قالب یک شعر آمده است طبیعی است که مراد اصلی از این یاران همان دوستان شاعر خراسانی ایشان باشند، غزل این بود :

سرخوش ز سبوی غم پنهانی خویشم

چون زلف تو سرگرم پریشانی خویشم

 

در بزم وصال تو نگویم ز کم و بیش

چون آینه خو کرده به حیرانی خویشم

 

لب باز نکردم به خروشی و فغانی

من محرم راز دل طوفانی خویشم

 

یک چند پشیمان شدم از رندی و مستی

عمری است پشیمان ز پشیمانی خویشم

 

از شوق شکر خنده لبش جان نسپردم

شرمنده‌ی جانان ز گران جانی خویشم

 

بشکسته تز از خویش ندیدم به همه عمر

افسرده دل از خویشم و زندانی خویشم

 

هرچند امین بسته‌ی دنیا نیم اما

دلبسته‌ی یاران خراسانی خویشم

 

نظر شما