شناسهٔ خبر: 52956 - سرویس سیاست
منبع: تسنیم

فریدون عباسی:

تیم مذاکره‌‌کننده‌ هسته‌ای تصمیم‌گیری طایفه‌ای را کنار بگذارد

باید ببینم موضوع چیست و ما چه کمکی می‌توانیم بکنیم، اینها نخواستند. اینها یک قوم و طایفه‌ای هستند و به‌صورت طایفگی تصمیم می‌گیرند، خوب تصمیم بگیرند، اگر خراب کردند و کارشان بد شد و کشور به خطر افتاد، ما هستیم".

به گزارش نماینده، فریدون عباسی دوانی چهره شناخته شده در صنعت هسته‌ای کشور است که مدتی نیز ریاست سازمان انرژی اتمی را به‌عهده داشت.

وی که از اساتید دانشکده هسته‌ای دانشگاه شهید بهشتی است، در سال ۸۹ مورد سوءقصد عوامل موساد قرار گرفت، اما به‌دلیل خروج به‌موقعش از ماشینی که بمب‌گذاری شده بود، آسیب جدی ندید و پس از مدتی بستری شدن در بیمارستان، توانست بار دیگر به صحنه علمی کشور بازگردد. وی پس از بازگشت، رسماً رئیس سازمان انرژی اتمی کشور شد.

با وی به مصاحبه نشستیم تا نظراتش را درباره توافق ژنو، توافق جامع هسته‌ای، تیم مذاکره کننده، لغو تحریم‌ها و . . .  بشنویم.

او در این مصاحبه گفته است: طرف غربی می‌گوید من تحریم علیه ایران را برداشته‌ام، اما هیچ شرکتی نمی‌تواند با ایران کار کند، چون این شرکت‌ها می‌گویند هنوز هیچ دستورالعملی نیامده و اگر با ایران وارد کار و فعالیت شویم ارزش سهام شرکت‌مان پایین می‌آید.

"به‌عنوان مثال می‌خواستیم که تحریم بانک مرکزی برداشته شود نه‌اینکه یک پول جزیی از اموال بلوکه شده ایران را به بانک ژاپنی بدهند و این بانک ژاپنی به ایران بگوید اگر این پول را به شما پرداخت کنم، تحریم می‌شوم و در نهایت این پول به بانک کشور دیگری داده شود و آن بانک هم بگوید ما فقط روزانه یک میلیون دلار می‌توانیم پرداخت کنیم".

عباسی درباره نقد به توافق ژنو، این نقدها را نقد جوانان نمی‌داند و بر کارشناسی بودن این نقدها تأکید می‌کند و می‌گوید: نقدهای مربوط به توافق‌نامه ژنو نقدهایی نبوده که دو سه نفر جوان بخواهند آن را بررسی کنند و موجب شود تیم مذاکره‌کننده ناراحت شود و اعلام کنند منتقدان می‌خواهند دولت آقای روحانی را تضعیف کنند، چون واقعاً قصد این نبوده است. قصد این بوده که گفته شود بی‌جهت قهرمان‌سازی نکنید.

او در بخش دیگری از این توافق، پروژه قهرمان سازی از ظریف را تشریح می‌کند و به انتقاد از عوامل آن می‌پردازد. او معتقد است: باید اجازه می‌دادند در ابتدا آقای ظریف وارد کشور بشود و به عموم جامعه اعلام کند که چه توافق کرده‌ و متن را اعلام کند و یک‌سری از عقلا هم نظر بدهند و پس از این مرحله گفته شود آقای ظریف دست شما درد نکند، اما اینکه یک‌دفعه با جار و جنجال رسانه‌ای با همکاری چند خبرگزاری و فعالیت‌های دفتر رئیس‌جمهور آقای ظریف را قهرمان ملی کنیم در واقع می‌خواهیم همه را آچمز کنیم تا همه در عین بی‌خبری این اقدام را تأیید کنند و مراجع، رسانه‌ها و دانشگاهیان هم مجبورند تأیید کنند.

رئیس سابق سازمان انرژی اتمی همچنین پیشنهاد می‌دهد که متخصصان هسته‌ای ایران به‌عنوان بازرسان آژانس از کشورهای دیگر بازدید کنند؛ "ایران متخصصان خوبی دارد که می‌تواند در بازرسی از تأسیسات هسته‌ای کشورها به آژانس کمک کند و باید این راه باز شود که متخصصان و کارشناسان خبره کشورمان به‌عنوان بازرسان آژانس به کشورهای آمریکا، فرانسه، انگلیس و آلمان سفر و از تأسیسات هسته‌ای این کشورها بازرسی کنند".

او همچنین امتیازاتی را که در توافق اولیه ژنو داده شده در مقابل آنچه گرفته شده است، "ناچیز" می‌نامد.

مشروح مصاحبه تسنیم با فریدون عباسی دوانی رئیس سابق سازمان انرژی اتمی را در ذیل بخوانید:

 با تشکر از اینکه این وقت را در اختیار ما قرار دادید. با توجه به مذاکرات هسته‌ای در دولت یازدهم، شبهاتی در خصوص هزینه‌بر بودن فناوری انرژی هسته‌ای در کشور توسط عده‌ای مطرح شده و می‌گویند ایران در حال حاضر دارای منابع عظیم نفتی است و کشور ما در شرایط کنونی نیازی به فناوری هسته‌ای ندارد. از نظر شما آیا دستیابی کامل به دانش و فناوری هسته‌ای هزینه‌بر است؟ و آیا باید با توجه به ذخایر عظیم نفتی دست از رسیدن کامل به فناوری هسته‌ای بکشیم؟

عباسی: در این خصوص اگر به فرمایشات اخیر مقام معظم رهبری توجه شود پاسخ این سوال‌ها را معظم‌له داده‌اند و کسانی که از منظر اقتصادی به فناوری هسته‌ای نگاه می‌کنند با رجوع به فرمایشات اخیر رهبری می‌توانند پاسخ خود را دریافت کنند. باید توجه کنیم که چرا در پیش از انقلاب اسلامی که بسیاری از برنامه‌ریزی‌ها در اختیار مستشاران نظامی خارجی بود، برنامه‌ریزی‌های بلندمدت مدنظر قرار گرفته شد و ایجاد نیروگاه ۱۰ هزار مگاواتی برق هسته‌ای در دستور کار و هدف‌گذاری قرار گرفت؟

 

وزارت نیرو برای سال ۱۴۱۰ ایران به حدود ۱۰ هزار مگاوات برق هسته‌ای نیاز دارد

پیش از انقلاب اسلامی مگر ما ذخایر عظیم نفتی و گازی نداشتیم؟ جمعیت کشور در آن دوره نصف جمعیت کنونی کشور بود. باید این امر را در نظر بگیریم که اگر فناوری هسته‌ای غیراقتصادی بود، نباید کشور ما به این فناوری می‌پرداخت و شاید آن موقع این تصمیم‌گیری درباره راه‌اندازی نیروگاه برق ۱۰ هزار مگاواتی هسته‌ای عملیاتی می‌شد، بهتر هم بود و معنای بیشتری داشت.

فرمول‌هایی در دنیا هست که بر مبنای این فرمول‌ها، تنوع انرژی را تعیین می‌کنند. یک کار کارشناسی در کشور ما انجام شد و وزارت نیرو که مسئولیت برق کشور را دارد با در نظر گرفتن برنامه‌های درازمدت و توسعه‌ای، سهم برق را از روش‌های گوناگون مشخص و تعیین کرد که تأمین برق باید چه مقدار فسیلی، سیکل ترکیبی، برق آبی، خورشیدی، زمین گرمایی و هسته‌ای باشد. وزارت نیرو برای سال ۱۴۱۰ مشخص کرده که جمهوری اسلامی ایران به حدود ۱۰ هزار مگاوات برق هسته‌ای نیاز دارد. آنهایی که بر روی این موضوع بحث دارند ببینند بر چه مبنای فکری و چه کار کارشناسی وزارت نیرو به این عدد رسیده است؟

اگر ما ۲۰ هزار مگاوات برق را که مجلس به تصویب رسانده، در نظر نگیریم و ۱۰ هزار مگاوات برق رژیم سابق را هم در نظر نگیریم، این کار کارشناسی وزارت نیرو را که باید در نظر بگیریم. اگر وزارت نیرو اعلام کند مقداری از تولید برق باید از طریق برق آبی تأمین شود، همان‌طور هم اعلام می‌کند که ۱۰ هزار مگاوات برق هسته‌ای تا سال ۱۴۱۰ نیاز داریم.

پس یک دلیل منطقی بر مبنای تنوع آب و هوایی کشور و برای این تصمیم وزارت نیرو وجود دارد و باید این تصمیم وزارت نیرو ملاک باشد و برنامه‌ریزی‌های کشور بر مبنای این تصمیم استوار باشد، نه اینکه ما بر مبنای علاقه شخصی، نیاز انرژی کشور را تأمین کنیم.

بنده که رشته‌ام هسته‌ای است می‌گویم آن چیزی که دستگاه اصلی و مسئول کشور تعیین کرده، باید ملاک باشد و دستگاه اصلی مربوط به تأمین انرژی کشور اعلام کرده تا سال ۱۴۱۰ باید به تأمین برق ۱۰ هزار مگاوات برق هسته‌ای برسیم.

*** چرا روحانی برای تحصیل در رشته حقوق به انگلستان رفت؟

باید توجه داشت که نمی‌توان به خیلی از مسائل فقط از دید صرفا اقتصادی نگاه کرد. من یک سوالی می‌پرسم. چرا برادر بزرگوارمان آقای رئیس‌جمهور برای تحصیل در رشته حقوق به انگلستان رفتند؟ چرا آقای ظریف قبل از پیروزی انقلاب برای دریافت مدرک دکترا به آمریکا رفتند؟ یا اینکه چرا برخی از افرادی که اکنون در کابینه هستند برای ادامه تحصیل به خارج از کشور مراجعه کردند؟

جنبه مثبت موضوع این است که ما ضعف‌هایی را در نظام آموزشی کشور داشته و نیاز بود که متخصصان و آنهایی که می‌خواستند از نظر علمی، دوره دیده و پیشرفت کنند، به خارج از کشور مراجعه کرده و تحصیل کنند. چرا باید فرزندان این کشور را از علم روز و فناوری‌های پیشرفته محروم کنیم که همیشه نیاز به خارج از کشور وجود داشته باشد. بالاخره باید حاکمیت در رشته‌هایی سرمایه‌گذاری داشته باشد تا زیربناها را ایجاد کنند.

*** در آمریکا هر کیلو وات ساعت برق هسته‌ای حدود ۳ تا ۴ سنت است

این طور تبلیغ می‌شود که مثل اینکه هسته‌ای یک موجود جداست و یک رشته خاصی است، در صورتی که اصلا این‌گونه نیست. دانش و فناوری هسته‌ای نشأت گرفته از تمام رشته‌های تخصصی این کشور است، یعنی حتی مدیریت و صنایع و هر رشته‌ای که در نظر داشته باشیم، به یک نحوی در صنعت هسته‌ای می‌تواند کارساز باشد، به خصوص در رشته‌های علوم پایه و فنی و مهندسی.

اگر در رشته‌های دیگر نمی‌توانستیم رشد کنیم، نمی‌توانستیم در فناوری هسته‌ای هم موفق شویم. پس این موضوع را باید در نظر بگیریم که سمت‌گیری ما در دستیابی به انرژی هسته‌ای و کاربرد پرتوها در زندگی مردم یک دیدگاه محصول‌نگر بوده که رشد آموزش عالی را در کشور توجیه می‌کند، یعنی سرمایه‌گذاری‌ای که ما در آموزش عالی، توسعه دانشگاه‌ها و پژوهش‌ها داریم، در صنعت هسته‌ای توجیه می‌شود، یعنی باید موضوعات محوری را انتخاب کنیم که رشته‌های مختلف را در خود درگیر می‌کند و آن را جلو ببریم، نه اینکه کیلو وات ساعت برق را درنظر بگیریم.

*** یک دفعه فناوری هسته‌ای را از "حق مسلم" به "حق غیرمسلم" تبدیل می‌کنند

تازه اگر ما برق را درست تأمین کنیم، یعنی تولیدمان در سوخت، غنی‌سازی و رآکتور بهینه باشد، قیمت برق هسته‌ای زیاد نیست. در آمریکا فکر می‌کنم هر کیلو وات ساعت برق هسته‌ای حدود ۳ تا ۴ سنت است. باید به این سمت حرکت کنیم که دیگر کشورها چگونه برق هسته‌ای تولید می‌کنند و ما هم به اندازه تأمین برق هسته‌ای به آنها برسیم.

*** چرا صنعت خودروسازی را که خودرو گران تولید می‌کند تعطیل نمی‌کنید و می‌گویید هسته‌ای گران است، تعطیل شود

بنده مثالی می‌زنم، اگر فناوری هسته‌ای گران است پس چرا خودروهای ما گران است؟ چرا ما خودرو تولید می‌کنیم؟ چرا خودروهایی مانند پژو و پراید را با این کیفیت موجود و این قیمت در اختیار مردم قرار می‌دهیم؟ خوب برویم و از خارج وارد کنیم. استدلال‌های بسیاری پشت سر این موضوع است. صنعت خودرو یک بخش از اشتغال و تولید جامعه ماست. این خودرو که در کشور گران در می‌آید، تعطیلش کنید. فقط هسته‌ای را نشانه می‌گیرید؟

*** موضوعات راهبردی کشور را باید از نوسانات سیاسی و هیجانات اجتماعی دور نگه داریم

قیمت بنزین ما در دنیا بهینه است؟ بقیه تولیدات ما هم همین‌طور است؟ یعنی هر چیزی را که تولید می‌کنیم قیمتش همان است؟ در اینجا یک مغلطه‌ای شده و عده‌ای به دنبال این هستند که در اذهان مردم انحراف ایجاد کنند، یعنی یک دفعه فناوری هسته‌ای را از حق مسلم به حق غیرمسلم تبدیل می‌کنند و می‌گویند مردم ایران حق دارند به چیزهای دیگر فکر کنند و حق دارند رفاه داشته باشند. بله، حق دارند، اما این رفاه با توجه به دانش و فناوری به دست می‌آید.

العلم سلطان. علم چیست؟ یعنی رشد در متالوژی، مهندسی، شیمی، برق، مکانیک، فیزیک، صنایع، مدیریت، حقوق بین‌الملل. باید در همه این رشته‌ها رشد کنیم. چطور رشد می‌کنیم؟ با دیدگاه محصول‌نگر می‌توانیم رشد کنیم. با دیدگاه‌های راهبردی می‌توانیم رشد کنیم، یعنی ما موضوعات راهبردی و بزرگ را باید دریافت کرده و در پروژه‌های بزرگ به کار ببریم تا بتوانیم در اجزاء، پیشرفت کنیم و حاصل این پیشرفت‌ها را در سایر صنایع و سایر علوم به کار ببریم.

پس از ترور دانشمندان هسته‌ای کشورمان که شما نیز از اهداف ترور از سوی دشمنان بودید، دانشجویان، بسیار علاقمند به تحصیل در رشته‌های هسته‌ای شدند. به نظر شما با توجه به مذاکرات ژنو و تعلیق غنی‌سازی ۲۰ درصد، آیا، این تأثیری در میزان علاقه دانشجویان کشور به رشته‌های هسته‌ای خواهد گذاشت؟

عباسی:موضوعات راهبردی کشور را باید از نوسانات سیاسی و هیجانات اجتماعی دور نگه داریم. باید ثبات درازمدت داشت. فرض کنیم یک دفعه به یک دلیلی عده‌ای ترور شوند و دانشجویان کشور جمع شوند و بگویند همگی می‌خواهیم در رشته‌های هسته‌ای تحصیل می‌کنیم. اصلا ما این میزان دانشجو در رشته‌های هسته‌ای نیاز نداریم. همگی این دانشجویان بخواهند در زمینه فناوری هسته‌ای تحصیل کنند، چگونه باید آنها را جذب کنیم؟

*** می‌توانیم ماهواره به فضا پرتاب و آن را در فضا نگه داریم

فناوری هسته‌ای فقط یک رشته خاص نیست. اگر کشورمان در تمام دانش و فناوری رشد کند می‌توانیم موشک به فضا پرتاب کنیم، می‌توانیم سوخت تولید کنیم، می‌توانیم رآکتور هسته‌ای بسازیم، می‌توانیم ماهواره بسازیم و به فضا پرتاب کنیم و آن را در فضا نگه داشته و از آن استفاده کنیم. پس بهتر است ما جهت گیری‌های خاص داشته باشیم و ببینیم چه منابع انسانی با چه تخصص‌هایی و با چه تعداد نیرویی نیازمندیم تا برویم برای تربیت این نیروها سرمایه‌گذاری کنیم.

این اقدام کشور ما را بیمه می‌کند و ما را از هیجانات دور می‌کند و دیگر کسی نمی‌تواند با ترور یک تا ۱۰ دانشمند هسته‌ای، خدشه‌ای در مسائل راهبردی کشور ایجاد کند.

در یکی از سخنرانی‌هایی که در یکی از دانشگاه‌های کشور داشتید به این نکته اشاره کردید که برنامه هسته‌ای ایران به شخص یا جریان خاصی تعلق ندارد. در جایی هم خاطره‌ای از رهبر معظم انقلاب مطرح کردید که وقتی در سال ۹۰ به خدمت معظم‌له رسیدید، فرمودند که نیازمندیم که همه سلیقه‌ها و جریان‌های سیاسی که در چارچوب نظام هستند در اداره صنعت هسته‌ای کشور نظر بدهند و رهبری نیز در این خصوص تأکید کردند. منظور شما از اینکه عنوان می‌کنید برنامه‌ هسته‌ای کشور متعلق به جریان، گروه و یا حزب خاصی نیست، چیست؟

عباسی: بحث من انحصار گذاشتن بر روی دستاوردهای نظام است. من در مورد فناوری هسته‌ای و سایر مسائل راهبردی کشور معتقدم محصول تفکر انقلابی است که این تفکر انقلابی آمده و خودش فکر می‌کند و مرکز تصمیم‌گیری ما از خارج کشور به داخل منتقل شده است. در رژیم گذشته مراکز تصمیم‌سازی ما داخل کشور نبود و انگلیس و آمریکا برای ما تعیین تکلیف می‌کردند.

با آمدن انقلاب تغییر مدیریت در جامعه ایجاد شده و ما می‌خواهیم با تفکر انقلاب اسلامی جامعه خود را اداره و به سمت خودکفایی برویم. این شعارها مربوط به ابتدای انقلاب بود، پس وقتی می‌خواهیم خودمان تصمیم بگیریم، مدیریت ارشد کشور در راهبری جامعه بسیار مهم است.

اگر جامعه علمی ما سمت‌گیری درستی داشته باشد و در هر موضوعی درست حرکت کند، اصلا با یکدیگر به اختلاف بر نمی‌خوریم.

جریان اصلاح‌طلبی بیشتر با هاشمی‌ مخالف بود تا جریان اصول‌گرایی

بنده در دانشگاه صنعتی امیرکبیر سخنرانی داشتم که حاضران در مراسم یک شعارهایی را سر می‌دادند، اما واقعا این راهش نیست که در سخنرانی‌ای که بنده و آقای جلیلی داشتیم این شعارها را سر دهند. بنده در آن سخنرانی در خصوص دوره آقای هاشمی‌رفسنجانی صحبت کردم. ایشان در حال حاضر رئیس محترم مجمع تشخیص مصلحت نظام هستند. ممکن است ایشان دیدگاه‌های اجتماعی و سیاسی داشته باشند که با جریانات فعلی سازگاری نداشته باشد. همین طور که وقتی جناب آقای سیدمحمد خاتمی رئیس جمهور شدند، دیدگاه‌های اصلاح‌طلبی و مشارکتی آنها بیشتر با آقای هاشمی‌رفسنجانی ضدیت داشت تا اینکه اصول‌گرایان بخواهند مخالفتی با جناح کارگزاران داشته باشند.

اگر آقای هاشمی‌رفسنجانی را که یکی از نیروهای کارساز انقلاب بوده در جبهه کارگزاران بدانیم، عده‌ای می‌گویند حزب کارگزاران را کسانی تشکیل دادند که پیروان فکری آقای هاشمی‌رفسنجانی بودند.

اگر ما نمونه‌ها را جلوی خودمان بگذاریم می‌بینیم که این جریان اصلاح‌طلبی بیشتر با آقای هاشمی‌رفسنجانی مخالف بود تا جریانی که منسوب به اصول‌گرایی است، اما نمی‌توانیم کتمان کنیم که در دوره آقای هاشمی‌رفسنجانی ایشان در مسائل راهبردی فکر و برنامه‌ای نداشتند. خوب، آثار اقداماتی که انجام دادند و بودجه و وقتی را که آقای هاشمی گذاشتند وجود دارد.

در دوره‌ای که آقای هاشمی‌رفسنجانی رئیس جمهور بودند یک زیربناهایی برای دوره جدید صنعت هسته‌ای ایجاد شد، چون باید روند صنعت هسته‌ای را دو قسمت کرد، یکی قبل و یکی پس از پیروزی انقلاب.

شاید قبل از پیروزی انقلاب اسلامی به دلیل نبودن منابع انسانی کافی، اتکاء رژیم سابق به خارجی‌ها بیشتر بود، اما پس از انقلاب اسلامی و با توجه به ازدیاد جمعیت، تغییر دانشگاه‌ها در دهه ۶۰ ایجاد شد. تغییر در دانشگاه‌ها در دهه ۶۰ و ایجاد رشته‌های فوق‌لیسانس، محصول دولت همان موقع است. دولت دهه ۶۰ و وزیر علوم همان دولت نشسته و برنامه‌ریزی کرده است.

در زمان جنگ که کشور با مشکلات مالی روبرو بود، اعزام دانشجویان برای تحصیل به خارج از کشور انجام شد که بسیاری از اساتید فعلی دانشگاه‌های کشور ماحصل همان دوره هستند. هدایت حضرت امام(ره) و صلابت و مدیریت ایشان و اخلاقی که در جامعه داشتند، همه جناح‌ها را در چارچوب نظام حفظ می‌کرد.

بنده زمانی خدمت مقام معظم رهبری رسیدم و اعلام کردم ما نیاز به همه سلیقه‌ها و جناح‌های مختلف در چارچوب نظام داریم و این کلید مسئله است و اگر در چارچوب نظام اسلامی ایران قرار بگیریم، اگر هم سلیقه‌های مختلف داشته باشیم باز با هم می‌سازیم و این همان وحدت کلمه‌ای است که حضرت امام تأکید داشتند و همان "لاتنازعوا فتفشلوا و تذهب ریحکم" است که حضرت امام(ره) به آن تأکید داشتند و خطاب به دولتی‌ها تذکر می‌دادند که نزاع نکنید که فشل می‌شوید.

آیات قرآن کریم را امام(ره) ساده بیان می‌کنند. با چنگ زدن به ریسمان الهی به وحدت کلمه می‌رسیم. حالا ممکن است در این راه سلیقه‌های مختلفی داشته باشیم، اما وقتی دور هم می‌نشینیم و نیاز کشور را در نظر می‌گیریم نباید با هم دعوا کنیم.

فرض کنیم نیاز کشور در حال حاضر برق است. چقدر سیاست در آن دخالت دارد؟ این بحث تخصصی است و باید کنار هم بنشینیم و نیاز کشور در حوزه برق را حل کنیم. همه دولت‌ها در بحث نیاز کشور، صادرات و خودکفایی با یکدیگر هم نظر هستند. این‌طور نیست که از نظر سیاسی راهی را انتخاب کنیم که در حوزه کشاورزی کاری کنیم که خرما به گونه‌ دیگری به بار بنشیند و یا میزان برداشت گندم افزایش یابد.

بالاخره گندم نیاز به بذر، کود، آب، مدیریت، کانال‌های زیر سد، زمین‌های بیشتر زیر کشت دارد و باید کیفیت محصول و برداشت آن به گونه‌ای مناسب باشد و ماشین‌آلات کشاورزی مناسب می‌خواهد. حالا این موضوع چگونه به مسائل خاص سیاسی و یا دینی ما باز می‌‌گردد؟ این قدر موضوعات مشترک داریم که اصلا موضوعی نیست که بخواهیم در موردش اختلاف کنیم، اما متأسفانه یک جریان‌های فکری در جامعه ما فعال هستند و یا بعضا دست‌های خارجی در این مسائل دخیل است.

*** پاسخ به دانشجویانی که شعار"بسیجی واقعی همت بود و باکری" سر می‌دهند

در اینجا قدری مسئله را برای شما باز می‌کنم. هنگامی که به همراه آقای دکتر سعید جلیلی برای سخنرانی به دانشگاه صنعتی امیرکبیر دعوت شده بودیم، برخی دوستان حاضر در جلسه شعار "بسیجی واقعی همت بود و باکری" را سر می‌دادند. این شعارها را جلوی من سر می‌دهند. این شعارها را مقابل آقای جلیلی سر می‌دهند، یعنی اینکه ما بسیجی نیستیم؟ از نظر زمانی تقریبا بنده از آقای جلیلی ۷ تا ۸ سال بزرگ‌تر هستم. بنده تقریبا هم دوره شهیدان همت و باکری می‌شوم، یعنی چطور است که وقتی من در آن زمان در جبهه حضور داشتم و بسیجی هم بودم چون زنده مانده‌ام و شهید نشدم اکنون طور دیگری هستم؟ من هنوز همان ساختار فکری و فضای فکری که حضرت امام(ره) مدیریت می‌کردند را دارم. بالاخره ما از ارشادات فکری حضرت امام(ره) بهره‌مند شدیم. حالا بنده زنده مانده‌ام، یعنی من دیگر بسیجی واقعی نیستم؟ آیا افرادی که در روز قدس سال ۸۸ می‌دیدیم (به چشم خودم دیدم) روزه‌خواری می‌کردند و نزدیک میدان ولیعصر(عج) سیگار می‌کشیدند، آنها تشخیص می‌دهند که بسیجی واقعی کیست؟ خوب، من که نمی‌‌توانم قبول کنم بسیجی واقعی را کسانی که در راهپیمایی روز قدس سال ۸۸ روزه‌خواری می‌کردند، انتخاب کنند یا بسیجی واقعی کسی نیست که بگوید "نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران". هیچ‌گاه شهیدان همت و باکری و سایر شهدای کشور به این شعارهایی که در راهپیمایی روز قدس سال ۸۸ سرمی‌دادند اعتقاد نداشتند و اگر هم زنده بودند به این شعارها معتقد نمی‌شدند که بگویند ما غزه و لبنان را قبول نداریم و فقط جانم فدای ایران.

البته برخی از همین افراد آمدند و سعی داشتند این شعار را تصحیح کنند و در رسانه‌های خارجی گفتند "هم غزه هم لبنان جانم فدای ایران" و سعی داشتند این خراب‌کاری را جبران کنند. این شعار برای آنهاست، چه کسی می‌تواند بگوید آقای جلیلی بسیجی واقعی نیست؟ و فقط همت و باکری شهید واقعی هستند؟ چرا؟ به دلیل اینکه خانواده‌های این دو شهید بزرگوار به فرض از یک جریان خاصی سیاسی جامعه حمایت کرده‌اند؟ آیا به این دلیل تنها این دو شهید گران قدر بسیجی واقعی هستند؟ اگر خانواده‌های آنها از یک جریان خاصی سیاسی حمایت نمی‌کردند، چه می‌شد؟ آنها هم ضدآزادی می‌شدند؟ دیکتاتور می‌شدند؟ اگر بخواهیم با این ادبیات در جامعه برخورد کنیم به نتیجه‌ای نخواهیم رسید.

*** آنهایی که به خاتمی رأی دادند به احمدی‌نژاد هم رأی دادند

اما در دوم خرداد چه اتفاقی افتاد؟ بالاخره حدود ۲۰ میلیون نفر به آقای خاتمی رأی دادند. این ۲۰ میلیون نفری که به خاتمی رأی دادند چه کسانی بودند؟ اینها همه ژورنالیست بودند؟ همه اینها کسانی بودند که دم از آزادی می‌زدند؟ خیر، اینها همان کسانی هستند که به احمدی‌نژاد هم رأی دادند. این را مطمئن باشید که بسیاری از آنهایی که به آقای خاتمی رأی دادند به آقای احمدی‌نژاد هم رأی دادند.

اتفاقا در سال ۸۸ یکی از دوستانم بسیار علاقمند بود که آقای میرحسین موسوی رأی بیاورد. وی بسیار فرد مقیدی بود و از پیش از انقلاب وی را می‌شناختم. ایشان برای پیروزی انقلاب بسیار تلاش کرد و بسیاری از جوانان را به اسلام آورد و  نمازخوان کرد که البته ایشان درسال ۸۸ به رحمت خدا رفت که انشاءالله خداوند وی را با انبیاء و ائمه‌اطهار محشور کند.

روز پنجشنبه شب پیش از انتخابات سال ۸۸ برای عیادت نزد وی رفتم و ایشان از من پریسد که نظرت درباره انتخابات چیست؟ به وی پاسخ دادم احمدی‌نژاد رأی می‌آورد که کمی ناراحت شد و از من پرسید از کجا می‌دانی؟ گفتم بخش‌های مختلف تهران را سرزدم و ظاهرا در تهران آقای موسوی رأی بیشتری دارد و در شیراز هم همین‌طور است، اما در شهرها و روستاهای دیگر این اتفاق نیفتاده و رأی در این شهرها و روستاها با احمدی‌نژاد است، چون همان‌طور که از پیش تذکر داده بودم آقای میرحسین موسوی حتی در صحبت‌ها و سخنرانی‌هایی که دارد خیلی توجهی به روستاها نداشته است.

آقای احمدی نژاد برای مردم کار کرده و مردم هم این فعالیت‌ها را دیده‌ام. با خیلی از مردم در شهرهای مختلف صحبت کردم که می‌گفتند آقای احمدی‌نژاد برای شهر ما کار کرده و واقعا اینها ملاک است. ما باید کل ایران را نگاه کنیم. فقط نباید جریانی که تولیدکننده نیست، جوان و شهرنشین است و خواسته‌های خاصی دارد را از نظر سیاسی و اجتماعی مدنظر داشته باشیم.

*** چون اوکراین، رهبری و شورای نگهبان ندارد تن به تجزیه داد

تحلیل من در آن سال این بود که احمدی‌نژاد رأی می‌آورد و هنگامی هم که رأی آورد باید کار و همکاری می‌کردیم. وقتی تنفیذ ریاست‌جمهوری انجام می‌شود و شورای نگهبان تأیید می‌کند باید بپذیریم، اما یک جریانی مقاومت کرد و نپذیرفت. اکنون ما شبیه این موضوع را در حال حاضر در اوکراین مشاهده می‌کنیم که تعداد مخالفان در پایتخت بیشتر است و می‌خواهد به زور خواسته‌هایش را به سایر شهرهای کشور تحمیل کند، چون اوکراین رهبری و شورای نگهبان ایران اسلامی را ندارد و به این موضوع تن می‌دهد که نتیجه آن تجزیه کشور می‌شود. 

دولت‌های مختلف در پیشرفت هسته‌ای کشور هر کدام با بزاعت خودشان سهمی داشتند. این بزاعتی را که من مطرح می‌کنم هم مالی، هم منابع انسانی و هم ارتباطات خارجی است. در دوره آخر ریاست‌جمهوری آقای هاشمی‌رفسنجانی و هم در اواخر دوره ریاست‌جمهوری آقای خاتمی و هم اواخر دوره ریاست جمهوری آقای احمدی‌نژاد سطح ارتباطات ما با خارجی‌ها پایین آمد و محدودیت‌هایی برای ما به وجود آمد.

در دوره هاشمی و احمدی‌نژاد از نظر سیاست‌خارجی فشارهایی بر کشور وارد شد

اگر کمی به تاریخ قبل مراجعه کنیم می‌بینیم که سفرای کشورهای خارجی از ایران رفتند، اما دوباره بازگشتند. در دوره آقای هاشمی یک سری فشارها از نظر سیاست‌خارجی بر کشور وارد شد و در دوره آقای احمدی‌نژاد هم همین بود. هر کدام از این رئیس‌جمهورها براساس داده‌های زمان خودشان و براساس اندازه سواد فنی، مدیریتی و حقوقی که آن موقع داشتیم نسبت به انعقاد قراردادها عمل کردند. نباید تمام گذشته را کتمان کنیم و بگوییم هر چه در گذشته انجام شده غلط است. هر رئیس‌جمهوری در دوره خود براساس داده‌های زمان خودش تصمیم گرفته است و این داده‌ها تبعات خوب و بد داشته است. باید تبعات خوب را ادامه دهیم که رهبر انقلاب نیز در فروردین‌ماه در مشهدمقدس بر این موضوع تأکید داشتند.

عباسی

*** در متن توافق‌نامه صریحا نوشته نشده که تحریم‌ها چگونه برداشته شود

نظر شما در خصوص متن توافق‌نامه ژنو چیست؟

عباسی: در زمانی که آقای دکتر جلیلی رأس تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای کشورمان بود مسائل مختلفی مطرح می‌شد و مفادی که در توافق‌نامه نوشته شده در همان موقع بحث می‌شد، اما ما به ازای در خور آن را، ما هم برای برخی از مفاد می‌خواستیم و این طور نبود که ما تمامی آنچه را که آنها می‌گفتند، بپذیریم. ما برای برخی از مفاد‌ها ما به ازای درخور طلب می‌کردیم.

به عنوان مثال می‌خواستیم که تحریم بانک مرکزی برداشته شود نه اینکه یک پول جزیی از اموال بلوکه شده ایران را به بانک ژاپنی بدهند و این بانک ژاپنی به ایران بگوید اگر این پول را به شما پرداخت کنم، تحریم می‌شوم و در نهایت این پول به بانک کشور دیگری داده شود و آن بانک هم بگوید ما فقط روزانه یک میلیون دلار می‌توانیم پرداخت کنیم. واقعا این شیوه پرداخت به چه درد ما می‌خورد، یعنی متن توافق‌نامه به گونه صریحی نوشته نشده که تحریم‌ها چگونه برداشته شود.

*** با گذاشتن یک سری جمله در کنار هم به راحتی نمی‌توان حریف غرب شد

طرف غربی می‌گوید من تحریم علیه ایران را برداشته‌ام، اما هیچ شرکتی نمی‌تواند با ایران کار کند، چون این شرکت‌ها می‌گویند هنوز هیچ دستورالعملی نیامده و اگر با ایران وارد کار و فعالیت شویم ارزش سهام شرکت‌مان پایین می‌آید، یعنی این قدر دنیای غرب تبحر پیدا کرده تا کارها را بسته انجام دهد که ما نمی‌توانیم با گذاشتن یک سری جمله در کنار هم به راحتی حریف آنها شویم.

*** قصد منتقدان ژنو این است که بگویند بی‌جهت "قهرمان‌سازی" نشود

در مذاکرات باید انتهای کار را می‌دیدیم و اعلام می‌کردیم آخر ماجرا چه می‌شود؟ یعنی دقیقا طرف غربی باید زمان می‌داد که مفادی را که آنها ملزم به انجام آن هستند در چه زمان و به چه شیوه‌ای عملیاتی خواهند کرد و باید جزء به جزء در توافق‌نامه قید می‌شد. ان‌شاءالله که دوستان مذاکره‌کننده در شش ماهه دوم حرف‌ها و نقدها را شنیده‌اند. نقدهای مربوط به توافق‌نامه ژنو نقدهایی نبوده که دو سه نفر جوان بخواهند آن را بررسی کنند و موجب شود تیم مذاکره‌کننده ناراحت شود و اعلام کنند منتقدان می‌خواهند دولت آقای روحانی را تضعیف کنند، چون واقعا قصد این نبوده است. قصد این بوده که گفته شود بی‌جهت قهرمان‌سازی نکنید.

یعنی در دستگاه دولتی ما شتاب‌زده کاری انجام شد و در نهایت که می‌خواستند افکارعمومی را تحت تأثیر قرار دهند، هجمه رسانه‌ای انجام شد و آقای ظریف را به عنوان قهرمان دیپلماسی کشور مطرح کردند و این درحالی است که آقای ظریف هنوز وارد کشور نشده بود، اما تابلوی قهرمانی وی را بالا بردند. آقای ظریف برادر بزرگ ماست و تجربه دارد و به ایشان علاقه داریم و مجلس رأی بالایی به وی داده است و باید از ایشان حمایت کنیم.

*** می‌خواستند همه را آچمز کنند تا در عین بی‌خبری، توافق ژنو را تایید کنند

باید اجازه می‌دادند در ابتدا آقای ظریف وارد کشور بشود و به عموم جامعه اعلام کند که چه توافق کرده‌ و متن را اعلام کند و یک سری از عقلا هم نظر بدهند و پس از این مرحله گفته شود آقای ظریف دست شما درد نکند، اما اینکه یک دفعه با جار و جنجال رسانه‌ای با همکاری چند خبرگزاری و فعالیت‌های دفتر رئیس‌جمهور آقای ظریف را قهرمان ملی کنیم در واقع می‌خواهیم همه را آچمز کنیم تا همه در عین بی‌خبری این اقدام را تأیید کنند و مراجع، رسانه‌ها و دانشگاهیان هم مجبورند تأیید کنند.

خوب چه چیزی را باید تأیید کنند. اول باید متن توافق‌نامه را خواند، بعد تأیید کرد. این اشکال به توافق‌نامه وارد بود. این کار شتاب‌زده انجام شد. خوب حالا تیم مذاکره‌کننده کاری شتاب‌زده انجام داده، اما از اینجا به بعد را درست کنید. شش ماه فرصت داشتید که برنامه‌ای بریزید و دولت برنامه‌ای برای رفع مشکلات اقتصادی مردم بریزد. شما برنامه نداشتید و ما هم می‌دانیم. اصلا معلوم نبود دولت به دست آقای روحانی می‌افتد یا خیر. حال اشکال ندارد و ایشان رأی آورده‌اند و عده‌ای هم وزیر شده‌اند و آقای روحانی سعی کرده کسانی را که از قبل تجربه داشته‌اند را بر سر کار بیاورد و مجلس هم در این خصوص همکاری کرده است.

*** دولت باید "اعتدال" و "تدبیر و امید" داشته باشد

باید این همدلی و همکاری را مدنظر داشته باشیم. باید واقعا اعتدال داشته باشند و شتاب‌زده عمل نکنند. نباید تصمیمات فردی عاجل و به دور از نظرات کارشناسی گرفت تا تبعات بعدی نداشته باشد. حالا واقعا این کارها انجام شده است؟ اشکال ندارد دولت جمهوری اسلامی ایران است و باید حمایت شود، اما باید این روش دولت تغییر پیدا کند. حتما دولت باید عقل جمعی را به کار بگیرد و اعتدال داشته باشند و نیز تدبیر و امید داشته باشند که با اقتدار در مذاکرات به نتیجه برسند.

گروه ۱+۵ تأکید دارد که ایران بیشتر از ۲ هزارسانتریفیوژ نمی‌تواند داشته باشد. در حال حاضر هم در کنگره آمریکا طرحی در حال آماده‌سازی است که ایران بیشتر از ۲ هزار سانتریفیوژ نمی‌تواند داشته باشد. این در حالی است که برای یک نیروگاه هزار مگاواتی برای تولید سوختش نیاز به ۵۰ هزار سانترفیوژ است، نظر شما چیست؟

عباسی: البته این بستگی دارد به اینکه توان جداسازی این سانتریفیوژها چقدر باشد و سوخت آن رآکتور چقدر باشد.

 اگر در نهایت در توافق‌نامه قید شود که ایران تنها می‌تواند از ۲ هزار سانتریفیوژ استفاده کند، ما با این تعداد سانتریفیوژ چه کارهایی می‌توانیم انجام دهیم؟

عباسی: تیم مذاکره‌کننده کشورمان باید به سمتی حرکت کند که بتواند اعلام کند ما در هر زمانی به هر تعداد سانتریفیوژی که نیاز داشته باشیم خودمان را محدود کنیم. ما که نمی‌خواهیم پول‌مان را دور بریزیم. ما نمی‌خواهیم از لحاظ اقتصادی خودمان را فلج کنیم. چرا پول مان را بدون جهت در غنی‌سازی صرف کنیم.باید به اندازه کافی ماشین سانتریفیوژ داشته باشیم و این مهم است که این ماشین سانتریفیوژ با چه قدرت جداسازی باشد. چون تعداد قدرت جداسازی ماشین سانتریفیوژ مشخص می‌کند.

مثلا SWU آن ۱.۵ باشد و یا ۱۵ و یا ۳۰ باشد. تعداد ماشین‌ها فرق دارد، آن هم برای چه نیازی باید باشد، برای نیاز رآکتور تهران است یا دارخوین و یا شبیه بوشهر است که هزار مگاوات و برای چند رآکتور است.

فکر می‌کنم کلماتی که در قراردادها و تفاهم‌نامه‌ها نوشته می‌شود نباید حقوق ما را پایمال کند. باید همیشه بتوانیم حق خود را بگیریم و اگر تکلیفی بر دوش ما گذاشته می‌شود مقدم بر آن تکلیف استفاده از حقوق‌مان است. اول طرف غربی باید حسن نیت خود را ثابت کند و نشان دهد که ما می‌توانیم از حق‌مان استفاده کنیم.

مطمئنا اگر غربی‌ها حقوق ما را محترم بشمارند، ما به دنبال غنی‌سازی خارج از عرف نیستیم. زمان‌بندی می‌کنیم و مطابق نیازمان ماشین نصب می‌کنیم. مثلا از ۳ سال قبل اعلام می‌کنیم که نیازمان چه میزان است و به کارخانه‌ها اعلام می‌کنیم به چه میزان ماشین تولید کنند و محل نصب و نحوه بهره‌برداری آن را اعلام می‌کنیم و آژانس هم نظارت می‌کند. در این خصوص آژانس می‌تواند بر گرم و حتی دهم گرم آن نظارت کند و مشکلی در این خصوص نداریم و همیشه با آژانس همکاری داشته باشیم.

*** تیم مذاکره‌کننده باید نظارت آژانس را در حد عرف بین‌المللی بپذیرد

پس تیم مذاکره‌کننده کشورمان باید بر روی safe gard و پادمان که نظارت آژانس هست، تأکید کند. باید تیم مذاکره‌کننده کشورمان اعلام کند که نظارت آژانس را در حد عرف بین‌المللی می‌پذیریم. آژانس برای کنترل کشورها ایجاد شده و ما هم پذیرفته‌ایم که از تأسیسات هسته‌ای ایران بازرسی کنند و تاکنون به این امر پرداخته‌اند و به نکته خاصی نرسیده‌اند و انحرافی نداشته‌ایم.گزارش‌های آقای آمانو هر سه ماه یک بار به شورای حکام ارسال می‌شود که این گزارش‌ها دال بر این امر است. حداقل در سه تا چهار سال گذشته هیچ مشکلی با آژانس نداشته‌ایم و تعاملات رو به بهبود بوده است. ما به عنوان یک بازوی امین می‌توانیم برای آژانس کار کنیم و سایر کشورها را کنترل کنیم.

*** باید راهی باز شود تا از تاسیسات هسته‌ای آمریکا و کشورهای غربی بازرسی کنیم

ایران متخصصان خوبی دارد که می‌تواند در بازرسی از تأسیسات هسته‌ای کشورها به آژانس کمک کند و باید این راه باز شود که متخصصان و کارشناسان خبره کشورمان به عنوان بازرسان آژانس به کشورهای آمریکا، فرانسه، انگلیس و آلمان سفر کرده و از تأسیسات هسته‌ای این کشورها بازرسی کنند.

*** تیم مذاکره کننده امکان بازرسی کارشناسان ایرانی از مراکز هسته ای دیگر کشورها را در توافقنامه بگنجاند

در حال حاضر ما می‌توانیم این کار را انجام دهیم، چون هم سوادش را داریم و هم تجاربش را داریم. آن‌قدر از ما بازرسی شده که اکنون جزو کشورهایی هستیم که خیلی خوب مسائل مربوط به بازرسی را می‌شناسیم و می‌توانیم در این خصوص به آژانس کمک کنیم. این موضوع را تیم مذاکره‌کننده کشورمان در توافق‌نامه بگنجانند که حتما کارشناسان و متخصصان هسته‌ای کشور بروند و از تأسیسات هسته‌ای سایر کشورها بازرسی کنند.

 

آژانس تصمیم‌گیرنده نهایی پرونده هسته‌ای ایران نیست

 شما حدود دو سال در خصوص پرونده‌ هسته‌ای ایران با آژانس در ارتباط بودید. آیا تصمیم‌گیر اول و آخر پرونده ‌هسته‌ای ایران از نظر شما  آژانس بین‌المللی انرژی اتمی است یا آمریکا و کشورهای غربی هستند؟

عباسی: خیر؛ آژانس تصمیم‌گیرنده نهایی پرونده هسته‌ای ایران نیست. آژانس از مدیران و کارشناسان بسیاری از کشورها و عمدتا کشورهای غربی تشکیل شده است. کشورهای غربی پول‌های بسیار خوبی به آژانس می‌دهند، کارمند به آژانس می‌دهند و حقوق کارمندان را نیز کشورهای غربی و به خصوص آمریکا می‌دهد. خوب مطمئنا کارمند و کارشناسی که در آژانس فعالیت دارد و یک فرد غربی است به کشور خود، کشورهای غربی و آمریکا علاقه و اعتقاد دارد و به کشورهای شرقی اعتقاد ندارند. این کارمندان و کارشناسان می‌توانند به راحتی از کشورهای خود دستور بگیرند، به خصوص آن کارکنان و کارشناس‌هایی که حقوق‌بگیر کشور خودشان هستند.

به عنوان مثال کارمندان دپارتمان انرژی آمریکا به آژانس بین‌المللی انرژی اتمی مأمور شده‌اند. قاعدتا این‌گونه افراد از کشورهایی که حقوق می‌گیرند تأثیرپذیری دارند و بر روی نظرات کارشناسی‌شان تأثیر ایجاد می‌شود.

*** قطعا از طریق کارشناسی آژانس به نتیجه‌ای نمی‌رسیم

حتی در مستندات آمریکایی‌ها و انگلیسی‌ها و که از روی نظرات آمریکا ساخته‌اند، مشاهده می‌کنید که پزشکان یک شرکت به مبنای دستوراتی که روسای شرکت‌ها دیکته می‌کنند در مورد سلامت کارگران اظهارنظر می‌کنند که آیا سلامتی این کارگران به خطر افتاده و یا این کارگر ذات‌الریه گرفته یا بر اثر استنشاق گاز CO آسیب دیده است. این‌گونه افراد عین همانی را می‌گویند که روسای‌شان دستور می‌دهند. بازرس و کارمند آژانس انرژی اتمی هم می‌تواند این طور باشد. پس باید مسئله را به گونه دیگری حل کنیم.

قطعا کشور ما از طریق کارشناسی آژانس به نتیجه‌ای نمی‌رسد، چون کشورهای دیگر در آژانس تأثیرگذارند. با همه احترامی که به متخصصان آژانس قائل هستم، اما از طریق کارشناسی آژانس به نتیجه‌ای نخواهیم رسید. کارشناسان آژانس خبره هستند و بنده بعضا افراد مثبت و با روحیات انسانی را در میان آنها دیده‌ام، اما در شرایطی قرار گرفته‌اند که فشار سیاسی هم بر روی این کارشناسان هست.

 دستگاه‌های اطلاعاتی و جاسوسی کشورهای غربی در آژانس نفوذ دارند؟ یا از طریق دیگری به اطلاعات موجود در آژانس دسترسی پیدا می‌کنند؟

*** آژانس بدون اینکه بخواهد اطلاعاتش در اختیار کشورهای خاص قرار می‌گیرد

عباسی: نفوذ از سوی سرویس‌های امنیتی بر روی افراد می‌تواند وجود داشته باشد و در همه جا این بحث موجود است. پول می‌تواند کارساز باشد و افراد از طریق سرویس‌های جاسوسی خریداری شوند، اما هرچه دنیا به سمت الکترونیک‌ شدن می‌رود و اساس روی کامپیوتر بیس و ماهواره بیس است، کسانی که طراح سیستم‌های جمع‌آوری داده و پردازش داده هستند و نرم‌افزارنویس هستند بر گره‌های اطلاعاتی تسلط دارند، یعنی اگر اطلاعاتی در ایران تولید شود و به دستگاه خاص و یا کشوری ایمیل شود، از کانال ماهواره‌ها، فیبرنوری، سرورها عبور می‌کند، پس هیچ اطلاعاتی از چشم و از دست طراحان سیستم‌های شبکه و داده دور نیست.

آژانس بدون اینکه خودش هم بخواهد و در مدیریتش دخالت کند اطلاعاتش در اختیار کشورهای خاصی قرار می‌گیرد که همین سیستم‌ها را طراحی کرده‌اند. باید کشور ما حتما مراقب این موضوع باشد که داده‌های مختلف، فنی، صنعتی، تجاری و امنیتی را در اختیار دیگران قرار ندهد.

*** امتیازاتی که گرفته شده در مقابل آنچه که دادیم ناچیز است

به نظر شما تعهداتی که در توافق نامه ژنو متعهد به انجام آن شده‌ایم با تعهداتی که ۱+۵ داده، برابری می‌کند یا خیر؟

عباسی: امتیازاتی که گرفته شده در مقابل آنچه که دادیم ناچیز است. آنچه ۱+۵ متعهد شده در حوزه بانکی و ... انجام دهد در بحث اجرا، آشنایی با آن ندارم و داده‌ای ندارم که بتوانم با توجه به این داده‌ها نظر کارشناسی بدهم.

 با توجه به توافق‌نامه ژنو، سیاست‌خارجی اتخاذ شده از سوی دولت را چطور ارزیابی می‌کنید؟

عباسی: سیاست‌خارجی هر کشوری از تعداد زیادی پارامتر می‌تواند تشکیل شده باشد و می‌تواند از این پارامترها بهره ببرد. یکی از این پارامترها فرهنگ و اصالت آن کشور است. دیگری جاذبه‌های توریستی آن کشور است تا بتواند دیگران را جذب کند و فرهنگی داشته باشد تا بتواند با آن فرهنگ صحبت کند.

از این جنبه‌ها ما کشور غنی و تاریخی هستیم و مطالب بسیاری داریم تا بتوانیم با کشورهای دیگر در میان بگذاریم. جاذبه‌های کشور ما موجب می‌شود سایر کشورها بیایند و با ما ارتباط بگیرند. این مسئله‌ای بوده که طی ۱۰۰ سال گذشته شاهد آن بودیم. البته با توجه به تکنولوژی، رفت و آمد میان کشورها بیشتر شده و ارتباطات زیادی میان ملت‌ها برقرار شده است. پس هر دولتی می‌تواند از این جنبه‌ها استفاده کند.

بحث فرهنگ و عقبه تاریخی کشورمان یک بحث خاصی است که سیاست‌خارجی ما می‌تواند از آن بهره ببرد. نکته دیگر اقتصاد است. ما کشور نفت‌خیزی هستیم و منابع گازی بسیاری داریم. ما کشوری هستیم که معادن معدنی‌اش تنوع بسیاری دارد. می‌توانیم از نظر اقتصادی به این منابع اقتصادی توجه کنیم و اقتصادمان را یکی از مبناهایی بگذاریم که در سیاست‌خارجی کشورمان تأثیرگذار باشد. منافع ملی کشورمان بسیار مهم است و ارتباط ما با سایر کشورهایی که با ما هم زبان، هم فرهنگ و هم دین هستند، می‌تواند عواملی باشد که در سیاست‌خارجی کشورمان تأثیرگذار باشد.

بحث اقتدار کشور یک پارامتر بسیار مهم است. آیا کشورمان دارای اقتدار لازم هست که بتوانیم در دنیا ارتباط مستقل و سازنده‌ای را داشته باشیم تا منافع ملی ما را تأمین کند؟ و این اقتدار از کجا می‌آید؟ به نظر من این اقتدار عامل اصلی‌اش ثبات سیاسی کشور است. مقبولیت یک نظام در نظر مردم است. مقبولیت نظام اسلامی ایران نسبت به سایر کشورهای دنیا علی‌رغم مشکلات اقتصادی و... در نزد مردم بسیار بالاست.

*** رشد جمعیتی ایران تأثیر بسزایی در منطقه و کشورهای حوزه خلیج‌فارس داشته است

از نظر سیاسی کشورمان در ۳۵ سال گذشته نشان داده دارای ثبات بالایی است و مردم مشارکت خوبی در انتخابات و رأی‌گیری دارند که سایر کشورها عمدتا فاقد این تعداد مشارکت مردمی هستند. از نظر نیروی انسانی، کشوری هستیم که جمعیت جوانی دارد و رشد جمعیتی کشورمان تأثیر بسزایی در منطقه و کشورهای حوزه خلیج‌فارس داشته است.

*** در بحث سیاست‌خارجی باید اتاق‌های فکر جدی تشکیل دهیم

از نظر علمی کشور ما رو به رشد بوده و نظام آموزشی کشور در حد دبیرستان و کارشناسی، از نظر تربیت نیروی‌انسانی و تعداد فارغ‌التحصیلان خبره جزو کشورهای درجه یک بوده‌ و در سال‌های پس از انقلاب اسلامی و ۳۵ سال گذشته در بحث تحصیلات تکمیلی، رشد قابل ملاحظه‌ای داشته‌ایم و توانستیم دانشجو از خارج کشور جذب کنیم.

از نظر نظامی ما یک تجربه جنگ جدید با سلاح‌های جدید را در ۸ سال دفاع مقدس داریم. ما در ۸ سال دفاع مقدس یک جنگ در تمام ابعاد را داشتیم، یعنی همواره مورد تهاجم زمینی، دریایی و هوایی واقع شدیم و با جنگ الکترونیک، حملات سایبری، حملات شیمیایی و بیوتکنولوژی روبرو بوده‌ایم. کشور ما در این زمینه‌ها جزو کشورهایی بوده که تجربه عملی داشته و توانستیم تا حد خوبی علیه دشمنان‌مان غلبه کنیم و فناوری‌هایی به دست بیاوریم که در اتکا به داخل کشور توان نظامی خود را افزایش دهیم و در منطقه رشد کنیم و جزو کشورهای درجه یک در حوزه نظامی باشیم.

*** به جهان‌صنعتی و کشورهای پیشرفته نزدیک شده‌ایم

اینها پتانسیل‌های کشور ماست و از نظر فاصله‌ای که میان جهان سوم و جهان دوم و جهان اول هست که پیش از این یک فاصله بزرگی بود، با جهشی که داشته‌ایم و به پشتوانه حرکت‌های مردمی توانستیم خودمان را از این فاصله بالا بکشیم، یعنی ما به جهان صنعتی و کشورهای پیشرفته نزدیک شدیم و فاصله خود را طی ۳۰ تا ۳۵ گذشته کم کردیم و اینها با آرمان‌ها و انگیزه‌های انقلاب رخ داده است.

تمام این موارد پشتوانه‌های سیاست‌خارجی کشور ماست. حالا از این به بعد در بحث سیاست‌خارجی باید اتاق‌های فکر جدی تشکیل دهیم و البته نباید در این خصوص اتاق‌های فکر شکلی تشکیل دهیم. باید به اتاق‌های فکر بها دهیم و آینده انرژی را نگاه کنیم و آینده غذای مردم را نگاه کنیم و تغییر و تحولات آینده را پیش‌بینی کنیم و بر مبنای منافع ملی خودمان سیاست‌خارجی کشور را در سال‌های آینده پیش‌بینی و تبیین کنیم.

پیشنهاد رئیس سابق سازمان انرژی اتمی به تیم مذاکره‌کننده

این سیاست‌ها باید در احزاب ما از قبل بحث شود و انسان‌های ورزیده و خبره‌ای را تربیت کنیم و برای آینده برنامه داشته باشیم. در غیر این صورت ما بنده وقت خواهیم بود و همیشه تحت تأثیر سیاست‌های دیگران قرار می‌گیریم و خودمان نمی‌توانیم تأثیرگذار باشیم، چون برای تأثیرگذاری باید از سال‌ها قبل پیش‌بینی می‌کردیم تا بتوانیم در زمان خودش آن را اجرا کنیم. امیدوار باشیم که می‌توانیم در دنیا با تقویت بنیه داخلی و انسجام مدیریت و حاکمیت تفکر علمی در تمام ابعاد کشور موفق باشیم.

به عنوان سوال آخر اگر پیشنهادی به اعضای تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای کشور دارید، بفرمایید.

*** تیم مذاکره‌کننده در ابتدا باید راست بگوید که در آنجا چه گفته و چه شنیده‌ و بنویسند و زیر آن را امضا کند

عباسی: فعلا نمی‌توان به اینها پیشنهاد داد، چون در ابتدا باید راست بگویند که در آنجا چه گفتند و چه شنیده‌اند و بنویسند و زیر آن را امضا کنند. بعد از‌ آن آدم‌هایی مانند من و یا آنهایی که مانند من فکر می‌کنند و تجربه دارند نظر دهند. باید ببینم موضوع چیست و ما چه کمکی می‌توانیم بکنیم. اینها نخواستند. اینها یک قوم و طایفه‌ای هستند و به صورت طایفگی تصمیم می‌گیرند. خوب تصمیم بگیرند. اگر خراب کردند و کارشان بد شد و کشور به خطر افتاد، ما هستیم.

انشاءالله اگر خداوند عمری دهد ما کمک می‌کنیم. هر وقت که خسته شدند و به مشکلی برخوردند می‌توانند نگاه به داخل داشته باشند. نگاه به خارج‌شان را کم کنند و با توکل به خدا نگاه به داخل داشته باشند. اگر اینها به آدم‌های داخل نگاهی داشته باشند، این آدم‌ها کمک‌شان خواهند کرد، چون ذخیره هستند. نگران نباشند.

آقای دکتر عباسی از اینکه این وقت را در اختیار ما قرار دادید، متشکرم.